ضرورت سخن گفتن از تعرضات جنسی در فضای آکادمیک

هفته‌ای که گذشت همراه با مناسبتی درباره موضوع مهم و تکان دهنده خشونت علیه زنان و مقابله با آن بود.

اگرچه به طور عمده توجه و تمرکز این روز و هشدار درباره آن به تعرض علیه زنان در محیط خانواده معطوف است اما واقعیت این است که به دلایل مختلف در نقاط مختلف جهان شاهد آمار تکان دهنده تعرض های مستقیم و غیر مستقیم جنسی – به طور خاص علیه زنان – هستیم.

 موجی از افشاگری‌های اخیر در عرصه بین‌المللی که از چهر‌ه‌های فرهنگی و رسانه ای گرفته تا سیاستمدارن جناح‌های مختلف را شامل می شود،  تنها قله کوه یخ فاجعه ای است که در کنار ما رخ می دهد و گاهی ما – زنان و مردان – چشم بر آن می پوشیم و به طور خواسته یا ناخواسته همدست چنین آزار ها و بد رفتاری‌هایی می شویم که می تواند اثرات فاجعه باری برای جامعه داشته باشد.

وقتی نوبت به دنیای علم می رسد بسیاری از ما گمان می کنیم که در این فضا باید وضع دیگر گونه باشد. ما اشتباه می کنیم. تلقی ما از دنیای علم مربوط به دوران پیش از علم مدرن است که عالم و دانشمند را به جای فرزانگی و فرهیختگی و خردمندی به کار می بردیم. دوران و زمانه عوض شده است و دانشمند و علم امروز کار و حرفه ای تخصصی است که از مردمانی عادی تشکیل شده است. دانشمند امروز ما همان طور که برایان کاکس(فیزیکدان و محقق مرکز تحقیقاتی سِرن و مروج علم) می گوید تفاوتی بلا لوله کش متخصص ندارد و آن طور که دکتر رضا منصوری، معاون اسبق پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در گفتگویی با روزنامه هفت صبح گفته است، تا زمانی که ما به این تفاوت معنای جدید و قدیم علم دقت نکنیم، آینده خود را از جهات مختلف بلا خطر مواجه می کنیم.

یکی از خطرات این است که برای دانشمند مدرن و فضای آکادمیک مدرن هاله ای از قداست تعیین کنیم. دانشمند الزامی ندارد و دلیل ندارد فردی با اخلاق و با تقوا و معصوم باشد. دانشمند مدرن من و شمایی هستیم که شور و اشتیاق و تخصص خود را در حوزه ای از دامنه علم مدرن متمرکز کرده ایم. علم ما را متعهد، اخلاق گرا، بی اخلاق یا هر چیز دیگری نمی کند. علم ما را توانا در استفاده از روش های علمی برای پاسخ دادن به سوال هایی می کند که در دامنه علم قرار دارد.

به همین دلیل هم هست که در علم نیز مانند بقیه مشاغل و رفتارهای اجتماعی ما ممکن است بدرفتاری، تقلب، سواستفاده از موقعیت و قدرت و از جمله تعرض علیه دیگری رخ دهد.

همه ما با نمونه های بسیاری از تقلب های علمی در کشور خود مواجه شده ایم از نمونه هایی مانند خرید و فروش پایان نامه و مقاله در بازار آزاد گرفته تا ارتقاهای غیر قانونی و تغییر و دست کاری داده ها یا استفاده بدون ارجاع از منابع دیگران و منتشر کردن حاصل کار دیگران به نام خود.

متاسفانه به دلیل فضای عمومی و فرهنگی خطاهای ناشی از تعرض های جنسی – که بازه وسیعی از اهانت های زبانی، رفتارهای باعث آزردگی، ایجاد مانع بر اساس جنسیت و در نهایت موارد تند تر از جمله تعرضات فیزیکی را شامل می شود – گزارش نشده باقی بماند. نگرانی از اهانت های ثانویه، بافت مردسالار رایج در نهادهای مختلف و نگرانی از متهم انگاشته شدن قربانی از جمله این موارد است.

واقعیت تلخی وجود دارد که اتفاقا حوزه های آکادمیک دارای توان بالقوه بالایی برای دامن زدن به تعرضات جنسی هستند. یک دلیل مشخص آن وضعیت ساختاری است که رشد و رتقی در ان بر اساس تایید مقام بالاتر (استاد، سرپرست تیم پژئهشی و …) شکل می گیرد.و در بسیاری از موارد قربانیان باید بین شانی ارتقا و ادامه فعالیت حرفه ای خود و افشاگری علیه چنین تعرضاتی یکی را انتخاب کنند و در این انتخاب دشوار ناچار می شوند آن رفتار را تحمل کنند تا آینده علمی، حرفه ای خود را از دست ندهند.

این موضوع خاص ایران نیست. در سراسر جهان روز به روز شاهد موجی از گزارش ها از سو استفاده های مرتبط با تعرض جنسی در فضای آکادمیک هستیم.

راجندرا کومار پاچواری، رییس سابق کمیته بین الدولی تغییرات اقلیم ملل متحد (IPCC)  بود که  در سال 2007 به همراهی ال گور و به نمایندگی از این گمیته جایزه صلح نوبل را در زمینه تغییرات اقلیمی دریافت کرد. سال های مختلف شبکه ای از زمزمه گرهای غیر رسمی به دختران و زنان همکار او هشدار می دادند که در صورتی که سر و کارشان به پاچواری افتاد مراقب خود باشند. تحقیقات گروهی از روزنامه نگاران نشان داد که موارد متعددی از تعرض جنسی او به همکاران و دانشجویان زن او وجود دارد که در نهایت منجر به کناره گیری او زا ریاست این کمیته شد.

نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که همان طور که دانشمند به دلیل فعالیت در محیط علم اعتبار اخلاقی به دست نمی آورد بدرفتاری و سورفتار او نیز اعتبار داده علمی را زیر سوال نمی برد – دمگر مردکی مستقیم در این باره وجود داشته باشد و باید در گزارشگری از این رویدادهای تلخ به یاد داشت که جای متهم و مفهوم علم را اشتباه نگیریم.

تمرکز گروهی از گزارشگران بر این موضوع که مدتهای طولانی در پشت پرده نهان شده بود پرده از گستردگی این رفتارها برداشت. تعدادی از گزارشگران از جمله آذین قریشی گزارشگر برجسته بازفید، خبر از گستردگی  این تعرضات در سطح بالایی زا جامعه علمی داشت. در یکی از پروژه های گزارشگری او توانست نشان دهد که چطور ستاره شناس برجسته دانشگاه برکلی، گئوف مارسی (Geoff Marcy) از ساختار سلسله مراتبی که سکوت را بر قربانیان تحمیل می کند سو استفاده کرد و به طور مکرر دست به تعرض جنسی علیه همنکاران و شاگردان خود زده است. گزارش های بعدی دامنه این تعرضات را از کمپ های تحقیقاتی قطبی گرفته تا مراکز فضایی گسترش داد. برخی از دانشجویان دختر به دلیل شدت این تعرضات حاضر شده‌اند تا رشته و کار و خود را ترک کنند و آینده خود را قربانی جو موجود کنند.

البته که ساختار و سازمان موجود فضای علمی در این زمینه نقش بازی کرده است. اگرچه دانشگاه ها قوانین و دستورالعمل های اخلاقی در زمینه رفتار درست و منشور اخلاقی خود دارند که در مواردی این موضوعاترا پوشش داده است اما سختگیری ها و عواقب چنین بدرفتاری های به طور جدی اندک بوده است. تازه در سال 2017 و در پی موجی از تعرضات بود که قانون تازه ای در ایالات متحده مطرح شده است که تعرض جنسی را در رده سورفتار آکادمیک قرار دهد. به عبارت دیگر تا پیش از این در صورتی که شما بخشی از یک متن را حتی به طور سهوی بدون اشاره به منبع اصلی در مقاله خود می آوردید عواقب شدیدتری از تعرض جنسی علیه همکارانتان در انتظار شما بود.

این داستان البته که مخصوص آن سوی آب ها نیست. نمونه های بسیاری از کسانی که به دلایل مختلف ترجیح می دهند گمنام بمانند روایت هایی را به شرط محرمانه ماندن از تعرض ها در فضای آکادمیک ایران ارایه کرده اند. مواردی که از توهین های زبانی و جنسیتی گرفته تا تبعیض و متاسفانه حتی در مواردی تعرض فیزیک را شامل می شود.

شاید بخشی از وظیفه ما روزنامه نگاران علمی باشد که با رعایت همه حساسیت های موجود در این حوزه و با دقت و احتیاط کامل تلاش کنیم تا این نگرانی پنهان مانده در پشت پرده شرم و حیا را افشا کنیم.

زمانی که شخصی – به خصوص زنان – در این چنین سیستمی آسیب می بینند تنها یک زن نیست که قربانی می شود زنان دیگر از دنبال کردن علم و دانش باز می مانند. مردان دیگر به چشم مهاجم دیده می شوند و در نهایت جامعه – زنان و مردان – از استعدادهایی بی نظیر محروم می شود.

باید به یاد داشت که بسیاری از این تعرض ها در رفتارهای روزانه ما وجود دارد. از حرف زدن های ما در خیابان تا رفتارهای ما.

شاید برای بسیاری از کسانی که قربانی این رفتارهای شده اند صحبت کردن در باره این تعرض ها آسان نباشد. آن ها در عین حال مطمئن نییستند در صورت افشاگری در این زمینه ها هویت و اعتبارشان محفوظ بمانند. شاید در این موارد بیشترین نقش را همکاران شخص متعرض ایفا کنند. من و شمایی که در محیط کاری و تحصیلی خود شاهد چنین رفتارهایی هستیم اگر سکوت کنیم و واکنشی نشان ندهیم همدست متعرضان هستیم. شاید وظیفه ما برای افشا کردن و هدایت این سیستم مهمتر از هر شخص دیگری باشد.

از سوی دیگر باید ساختار آموزشی ما که اصرار غریبی بر نقش اخلاق درون خود دارد نیز این فضا را فراهم آورد. این همه تاکید بر اخلاقی بودن و متعهد بودن دانشمندان نه تنها تاثیرات منفی بر فشای کار علمی و پزوهشی دارد که امکان افشاگری از چنین رفتارهایی را کاهش می دهد. آیا در سیستم دانشگاه های ما نهادهای ناظری وجود دارد که دانشجو، کارمند یا پزوهشگر بتواند بدون آنکه نگران باشد که خود در معرض اتهام قرار گیرد و بدون آنکه نگران باشد تا به جای شخص مافوق علمی / سازمانی که عامل تعرض بوده است، خود مورد بازخواست قرار گیرد بتواند چنین سورفتارهایی را گزارش دهد؟ آیا ما در دانشگاه ها خود دوره های تعلیم رفتار درست و مقابله با تعرضات را مهیا کرده ایم و یا خدماتی که قربانیان بعد از چنین مواجه‌هایی نیاز دارند را برای آن ها بدون آنکه بر درد آنها بیفزاییم ارایه می دهیم؟

این موضوع دردناکی برای جامعه و به خصوص برای مشتاقان علم است. ما می خواهیم جامعه کاری و فعالیت ما محیطی آراسته و پاک باشد. اما واقعیت با رویاهای ما فاصله دارد. اگر از آنچه می بینیم ناراضی هستیم و میان آنچه هست و آن چه باید باشد فاصله است شاید لازم است به جای سکوت و دندان گزیدن سخنی بگوییم. این زخمی موجود و پنهان است و هرچقدر در علاج و شناسایی آن تعلل بیشتری کنیم عوارض آن فاجعه بار تر خواهد بود.

 

 

پوریا ناظمی

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا