به دیار باقی شتافت

به گزارش سیناپرس به نقل از جام جم، پروفسور محمد رضا صفائی کشتگر، جراح و سرطان شناس بزرگ بین‌المللی و استاد دانشگاه ، پس از یک دوره بیماری سرطان جان به جان آفرین تسلیم نمود .

دکتر کشتگر، یک مسلمان و انسان خیر ، همچون پدر بزرگوار خود به معنای واقعی یک ایرانی اصیل و بزرگ بود. فرزند دیار سیستان و بلوچستان که تا پایان دوره متوسطه در زاهدان تحصیل و برای کسب دکترای علوم پزشکی به پاکستان و برای طَی مدارج عالی تخصصی ابتدا به ایرلند و زان پس به انگلیس عزیمت نمود، علیرغم چند دهه زندگی در خارج از کشور، با ایمانی راسخ و روحیه ای متعالی و عشق به خدمت به هم نوع و ایرانیان، به هنگام دیدارهایش از میهن ، از او انسانی برجسته به لحاظ روحی و بی اعتنا به مظاهر مادی ساخته بود.

دکتر صفایی کشتگر حتی ایّام مرخصی سالانه اش را با انبانی از وسائل و دارو به سرزمین مادری زاهدان، می آمد و بصورت رایگان به درمان بیماران سرطانی همت می گماشت.

او هرساله در مواقع و بازه های کوتاه به ایران می آمد تا آخرین دستاوردهای علمی در درمان سرطان پستان را به همکاران ایرانی خود منتقل سازد.

رمضانی را بدون دوره کامل قرآن سپری نمی کرد و همیشه یاد و نام خدا از بیانش نمی افتاد.
بسیار مهربان بود و عطوفطش با بیماران سرطانی زبانزد خاص و عام بود.

کسب دهها تقدیر نامه بین المللی و کشوری از مجامع علمی و تحقیقاتی در باره سرطان پستان و برگزاری دهها همایش و کارگاه آموزشی در میهن و سایر کشورهای جهان، از او چهره ای ستودنی و مجرب در سطح علمی بین المللی و ابداع روشهای نوین مبارزه با سرطان پستان ساخته بود .

نیک نفسی و صفای باطنی در او گشاینده راهی شده بود که جز به خدمت و محبت به هم نوع نمی اندیشید،او که در طَی سالهای طبابت شمار فراوانی از مبتلایان به این بیماری هولناک را به حیات و زندگی باز گردانده بود، از سال پیش در پنجه های بیرحم سرطان گرفتار شد.

با این حال حتی در تمام آن دوران سخت تا می توانست در رها ساختن بیماران خویش سر از پا نمی شناخت و تا آخرین هفته ها همچنان در کلینیک سرطان معروفترین و شلوغ ترین بیمارستان لندن، رویال فری هاسپیتال حضور می یافت تا در کار درمان بیمارانش وقفه ایجاد نشود. و در این میان توجه ویژه ای نیز به دهها بیمار ایرانی که برای معالجه به لندن می آمدند، می نمود .

پروفسور محمد رضا صفائی کشتگر، این زاده سرزمین تفتان زابل ، که همچون پدر مرحومش کف نفس و روحی متعالی داشت و وجودش سراسر آکنده از مهر و خدمت به بیمارانی بود که نیک می دانست هر چه از آلام آنها بکاهد، به انسانیت خدمت کرده است.

هر زمانی که به ایران می آمد، با روشی نو و دستانی پر امید، به یاری همه زنانی می شتافت که با این بیماری دست و پنجه نرم می کردند.

او نام ایران را سربلند کرد و خود را که مسلمانی متعبد و پارسایی خدا ترس و وجودش آکنده از مهر اسلام و اهل بیت بود، وقف خدمت به انسانها کرده بود. همانگونه که بزرگان دین از ما انسانها خواسته اند.

از او پنج فرزند و همسری سرفراز و گرانقدر باقی مانده است.

خدایش بیامرزد ، روانش شاد و جایگاهش در جوار اولیای الهی ، انشالله.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا