در جهان پسا حقیقت: زنده‌باد علم

بهانه این هفته یکی از نام‌گذاری‌های یونسکو، سازمان آموزشی، فرهنگی و علمی ملل متحد است. در آغاز قرن تازه، یونسکو تصمیم گرفت روز ده نوامبر هرسال را به نام علم در خدمت توسعه و صلح بنامد. بهانه‌ای برای اینکه کشورهای مختلف درباره اهمیت علم در جامعه و نقشی که  می‌تواند در توسعه پایدار و صلح جهانی بازی کند پروژه‌هایی را تعریف و برنامه‌هایی را برگزار کنند.

البته این نام‌گذاری بیش از آنکه تأسیس جشنواره‌ای برای علم را در ذهن داشته باشد شاید در زیرپوسته ظاهری خود تلاشی برای تعیین مسیر علم است. اینکه علم مطلوب باید در خدمت توسعه کشورها، کاستن از بدگمانی‌ها و ایفای نقش در قالب پلی میان سوءتفاهم‌ها و اختلاف‌ها و مستحکم کردن صلح باشد.  در اینکه علم و افزایش دانایی علمی و آشنایی با روش کار علم می‌تواند به مردمان جهان کمک کند تا در برابر  بدفهمی‌ها، خرافه‌ها و جهالت‌ها مجهز به ابزاری کارآمد شوند، و اینکه می‌توان از علم و دنیای علم برای پل زدن میان اختلاف‌ها استفاده کرد، کمتر کسی شک دارد. برای نمونه شاید بتوان به پروژه‌ای مانند سزامی اشاره کرد. جایی در همین نزدیکی ما که گویی دنیایی موازی با دنیای ما برخورد کرده است و دانشمندانی از کشورهایی که دارای تخاصم جدی با یکدیگر هستند کنار هم به کار و پژوهش علمی می‌پردازند.

با این ‌وجود بعید می‌دانم گذاشتن باری اضافی بر دوش جریان علم، که تجربه‌ای آزموده شده است، درنهایت بتواند دردی از جامعه ما دوا کند. درنهایت باید در نظر داشت این علم نیست که صلح می‌سازد یا جنگ برپا می‌کند. این مردمانی هستند که یا ما آن‌ها را بر سر قدرت می‌آوریم یا آن‌ها قدرت خود را بر ما تحمیل می‌کنند. مردمان و رهبران خردمند می‌توانند با استفاده از معجزه علم و فناوری، جهانی بهتر بسازند و مردمان و رهبرانی بی‌خرد می‌توانند از همین ابزار بی‌نظیر استفاده کنند تا جهانی تیره‌وتارتر برای ما به ارمغان بیاورند. گذاشتن مسئولیت صلح و توسعه بر گرده ضعیف علم نه به علم کمکی می‌کند نه به جامعه و تنها به مردمان نشانی اشتباه می‌دهد.

به‌هرحال در ایران این روز در سال‌های اخیر عمدتاً با نام روز جهانی علم به بهانه‌ای برای بزرگداشت علم و ترویج علم بدل شده است. کشور ما تجربه‌ای طولانی در فعالیت‌های عمومی‌سازی علم دارد. انجمنی اختصاصی به این کار می‌پردازد و رسانه‌های مختلف درباره علم و اهمیت آن به روایتگری می‌پردازند. دانشگاه‌ها نه‌تنها انبوهی از دانش‌آموختگان رشته‌های مختلف مرتبط با علوم، ریاضیات و مهندسی فارغ‌التحصیل می‌کنند که در رشته‌های علوم انسانی محققان ما در زمینه فلسفه علم و ارتباطات علم به مطالعه مشغول‌اند. همه این‌ها نشانه‌هایی است که به نظر می‌رسد در کنار هم باید خبر از فضایی پرهیجان و پرفعالیت در زمینه علم و دنیای اطراف آن داشته باشیم. برخی از متصدیان نیز حتماً چنین برداشتی دارند.

اما باید از خود بپرسیم آیا واقعاً فضای علم و ترویج علم ما نه با بقیه نقاط جهان و نه با آن چیزی که مطلوب می‌پنداریم که با همین چند سال پیش خودمان قابل‌مقایسه است یا نه؟ من چنین باوری ندارم اما شما لازم نیست به نظر من باور نداشته باشید. هرچه نباشد من همان کسی هستم که متهم هستم از گوشه دیگری از دنیا برای علم ایران نسخه‌پیچی می‌کند و هدفش ضربه زدن به ساختار انجمن ترویج علم ایران است.

روش‌های بهتری برای محک زدن نقش علم در جامعه وجود دارد از دوستان خود که فارغ‌التحصیل رشته‌های علمی و مهندسی هستند درباره ماهیت علم و دنیای علم سوال کنید. از مردم عادی درباره برخی از شایعات و خرافات بپرسید و از آن‌ها سوال کنید هنگام مواجه‌شدن با خبر یا نوشته و داستانی کدامین منبع را مطمئن و معتبر می‌شناسند؟ از کسانی که فعالیت ترویج علم انجام می‌دهند درباره تغییر در تعداد مخاطبانشان سوال کنید و از مخاطبانش بپرسید که چه چیزی باعث می‌شود آن‌ها جذب چنین برنامه‌هایی شوند یا از آن دوری کنند.

از اعضای خانواده خود سوال کنید نگاهشان به دانشمندان چیست؟ با شنیدن نام دانشمند چه به ذهن آن‌ها می‌آید و وقتی پای تصمیم‌گیری در موضوعی در حیطه علم به میان می‌آید آیا آن‌ها به سخنگویان معتبر دنیای علم اهمیت بیشتری می‌دهند یا توصیه پیام‌های ناشناس در شبکه‌های اجتماعی یا مقاله‌های یک نشریه غیرتخصصی یا توصیه‌های دوستان و آشنایان.

از کسانی که سابقه و تخصص و آموزش علمی دارند بپرسید که خارج از حوزه تخصصی خود چقدر از اندیشه علمی استفاده می‌کنند؟ و البته به سراغ مراسم و رویدادهای هفته علم بروید.

سری به نمایشگاه هفته جهانی علم بزنید که البته امسال این هفته به سه روز خلاصه‌شده است. سری به عناوین برنامه‌های این هفته بزنید و در مراسم اهدای جوایز ترویج علم شرکت کنید. ببینید آنچه در ایران امروز ما اتفاق می‌افتد نه با دنیای روز که به گذشته خود ما نیز مناسبتی دارد یا نه؟

اگر جواب مثبت باشد که باید شکر به‌جای آورد اما اگر پاسخ منفی بود شاید بد نباشد که از چرایی این کم قدر دیدن دنیای علم و مروجان علم سوال کنیم.

آیا دلیل این بی‌خبری و کم فعالیتی، که البته به هزار و یک دلیل توجیه می‌شود، این نیست که ما یا برایمان علم مهم نیست یا نفهمیده‌ایم و نمی‌دانیم که علم چیست و قرار است چه کند؟

به دنیای اطراف خود نگاه کنید. علم در سراسر جهان به زیر تازیانه هجوم‌های مختلف گرفتار آمده است. امروز در عصری زندگی می‌کنیم که از آن به دوران پسا حقیقت نام برده می‌شود. اشتباه نکنید درباره مفهومی فلسفی یا تحلیلی متفاوت از واقعیت دنیا از دید جامعه شناسان و فلاسفه حرف نمی‌زنم. از انکار واقعیت علمی با هدف نفع سیاسی و شخصی سخن می‌گویم. از انکار علم و به سخره گرفتن آن در تصمیم‌گیری‌ها می‌گوییم و از اینکه چطور در سراسر جهان به هر بهانه ای علم و روند علمی زیر سوال می‌رود. با این ‌وجود جهان ما به خاطر علم است که جای بهتری است. سال 1980 تعداد مبتلایان به فلج اطفال در حدود 400 هزار نفر تخمین زده می‌شد. در سال 2017 تاکنون تنها 14 مورد از این بیماری گزارش‌شده است. صدها مثال و نمونه از چنین داستان‌هایی می‌توان روایت کرد. با این ‌وجود آن‌ها که به علم حمله می‌کنند از عدم قطعیت می‌گویند و از استفاده‌هایی که به‌غلط از علم شده است و گاه فراموش می‌کنند که علم متمایز از دانشمند است. فراموش می‌کنند که علم ابزاری است که می‌توان به دست مجنونی وحشی خوی داد یا در دست مصلحی جهان دوست.

علم امروز بیش از هرزمانی در زیر فشار و حمله است. در این جهان انکار گرا، شاید کار ما این باشد با صدایی بلندتر فریاد برآوریم زنده‌باد علم. با صدایی بلندتر فریاد برآوریم که علم ملک اختصاصی دانشمندان نیست و ابزاری برای سوء استفاده اجتماعی و سیاسی نباید باشد.

باید با چشمانی باز به دنیای علم بنگریم و همزمان که اشتباه‌ها، تقلب‌ها، داده سازی ها، خشونت‌ها و سوء استفاده‌ها در این دنیا  را افشا می‌کنیم مراقب باشیم تا در دام ضد علم و توسعه علم هراسی نیفتیم.

 

پوریا ناظمی/ روزنامه نگار علم

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا