ﺛﺮﻭﺕ کل ﺩﻧﻴﺎ ﭼﻪ قدر اﺳﺖ؟

ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﮔﺰاﺭﺵ اﻛﺘﺒﺮ 2015 اﻳﻦ ﻣؤﺳﺴﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎتی ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺩاﺭایی‌های ﻣﺎلی از جمله: ﭘﻮﻝ ﻧﻘﺪ، ﻓﻠﺰاﺕ ﮔﺮاﻧﺒﻬﺎ ، ﺳﻬﺎﻡ ﺑﻮﺭﺱ و اﻣﻮاﻝ ﻏﻴﺮﻣﺎلی ﺷﺎﻣﻞ: ﻣﻨﺎﺯﻝ ﻣﺴﻜﻮنی و ﺗﺠﺎﺭﻱ و ﺯﻣﻴﻦ، ﻣﺎﺷﻴﻦ‌آﻻﺕ و ﻫﺮ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ آﻥ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬاﺷﺖ، ﺣﺪﻭﺩ 250 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ است!

اﺯ ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ 86 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ آﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ 34.3 ﺩﺭﺻﺪ آﻥ ﻓﻘﻄ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ آﻣﺮﻳﻜﺎ قرار دارد. بعد اﺯ آﻥ ﻛﺸﻮﺭ ﭼﻴﻦ ﺑﺎ ﺣﺪﻭﺩ 23 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺪﻭﺩ 9% ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ.

ﮊاﭘﻦ ﺑﺎ 20 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﺳﻮﻡ و ﺑﻌﺪ اﺯ آﻥ انگلستان ﺑﺎ 15.6 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ، ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﺎ 12.6 ، آﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ 12 ، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ ﺑﺎ 10 ، ﻛﺎﻧﺎﺩا ﺑﺎ 7 ، اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ ﺑﺎ 6 ، اﺳﭙﺎﻧﻴﺎ ﺑﺎ 4 ، ﺗﺎﻳﻮان ﺑﺎ 3.5 و ﻛﺮﻩ ﺟﻨﻮبی ﻧﻴﺰ ﺑﺎ 3.5 ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﺛﺮﻭﺕ ملی ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﺎی ﺑﻌﺪی ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﻧﺪ .

ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﺰاﺭﺵ ﺑﻴﺶ اﺯ 90% ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ 30 ﻛﺸﻮﺭ اﻭﻝ اﻳﻦ ﻟﻴﺴﺖ ﺗﻌﻠﻖ ﺩاﺭﺩ و ﺑﻘﻴﻪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ 10 ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﻧﺪ .

اﻳﺮاﻥ ﺑﺎ ﺩاﺷﺘﻦ ﺣﺪﻭﺩ 1% اﺯ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬﺎﻥ فقط ﺣﺪﻭﺩ ﻳﻚ ﺩﻫﻢ ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﺩ و ﺟﺰء ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﺑﺎ ﺩﺭآﻣﺪ ﻣﺘﻮسط ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﺤﺴﻮﺏ می‌شود.

و اما ﻣﻬﻤ‌ﺘﺮﻳﻦ ﻋﻠﺖ قرارگیری در اﻳﻦ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺩﻭﺭﻩ‌‌ای از ﺗﺎﺭﻳﺦ  ﻛﺸﻮﺭ ﺗﻮﻟﻴﺪﻛﻨﻨﺪۀ ﺛﺮﻭﺕ ﻧﺒﻮﺩﻩاﻳﻢ.

همان‌طورکه در توزیع کل ثروت در جهان شاهد یک نوع بی‌عدالتی هستیم و درواقع ثروت جهان به شکل متناسبی توزیع نشده است، که این امر دلایل خاص خود را دارد، در بخش‌های مختلف کشورهای مختلف هم توزیع ثروت بی‌تناسب است. آمار مؤسسه آکسفام در سال 2016 نشان می‌دهد که تنها یک درصد جمعیت جهان تقریباً نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارد!

همچنین طبق آمارهای این مؤسسه، قشر افراد 30 درصد پایین جوامع جهانی به کمتر از 5 درصد ثروت جهان دسترسی دارد که این به معنای وجود یک شکاف عظیم اقتصادی است. پر کردن این شکاف عظیم نیز راه‌حل‌ها و روش‌های خاص خودش را دارد، اما نظام سرمایه‌داری از پذیرفتن این راه‌حل‌ها سرباز می‌زند.

«نیک‌هانور» که یک کارآفرین و سرمایه‌دار بزرگ آمریکایی است و خودش از ثروتمندترین افراد جهان به حساب می‌آید، در مقاله‌ای که دو سال پیش آن را در نشریه پولتیکو منتشر کرد، نوشت که این حجم از انباشت ثروت در طول تاریخ بی‌سابقه بوده است و هر زمانی هم که چنین وضعی به وجود آمده، شورش و انقلاب و برهم‌خوردن ساختارهای اجتماعی و تمدنی زمان خودش را به دنبال داشته است و زمان ما نیز از چنین تهدیدی مستثنی نیست.

هانور راه‌حل بیرون آمدن از چنین وضعیت غیرعادی و خطرناکی را در فوریتِ حداقل دو برابر کردن دستمزدها برای افراد کم‌درآمد و با درآمد متوسط و افزایش مالیات برای طبقات بسیار ثروتمند جامعه می‌داند. اما در عمل سیاستمدارانی مانند ترامپ با لغو مالیات‌های زیاد برای قشر ثروتمند به ایجاد فرارگاه‌های مالیاتی دامن می‌زنند و همین امر موجب ثروتمندتر شدن روز به روز ثروتمندان می‌شود و شکاف طبقاتی به سرعت عمیق‌تر می‌شود. این شکاف طبقاتی هم میان کشورهای ثروتمند و کشورهای فقیر در حال عمیق‌تر شدن است و هم در داخل کشورها میان ثروتمندان و فقرا قرار می‌گیرد و تعمیق پیدا می‌کند.

 

 

گزارش: غزال غضنفری

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا