بحران آب نداریم

این نخستین باری نیست که مسئولان با ارائه آمارهای ترسناک و لغات ترسناک‌تر تلاش کرده‌اند، مردم را به مصرف کمتر آب شرب ترغیب کنند. این داستانی است که در یک دهه گذشته تقریبا هر تابستان در کشور ما تکرار شده است و هنوز گویا مصرف سرانه آب شرب در ایران بالاتر از متوسط جهانی است. همین یک دلیل کافی است تا دریابیم بر فرض صحت این آمارها، روش‌های هشدارآمیز و ترساننده موفق نبوده‌اند و باید طرحی نودر انداخت، اما چه طرحی؟

 

آمارهای متناقض و عجیب

واقعیت این است که فضای آمارهای ارائه شده در زمینه مصرف آب شرب در ایران بسیار مخدوش است و هر مقام مسئولی آماری در این زمینه ارائه می‌کند. برخی آمارها از رقم 300 لیتر در روز سخن می‌گویند و برخی این میزان را کمتر اعلام می‌کنند. حتی در شیوه محاسبه این عدد سرانه هم اختلاف نظرهایی وجود دارد، برخی رقم‌های اعلامی را جمع سرانه آب مصرفی را حاصل تقسیم مصرف آب خانگی، صنعتی و فضای سبز بر تعداد جمعیت می‌دانند. بر این اساس متوسط مصرف آب شرب ایرانیان به ازای هر نفر تقریبا روزی 200 لیتر است. اما اگر فقط سرانه مصرف آب خانگی را در نظر بگیریم متوسط مصرف به 157 لیتر به ازای هر نفر می‌رسد. این رقم فاصله معناداری با رقم اعلام شده از سوی سازمان ملل برای براورده کردن نیازهای بهداشتی هر فرد ندارد. مطابق اعلام این سازمان هر فرد به طور متوسط در شبانه روز به 150 لیتر آب نیاز دارد. همین فضای پر ابهام و غبار آلود باعث می‌شود، تا آمارهای ارائه شده چندان قابل اتکا نباشند. اما متوسط آمارها ارائه شده وضعیت چندان بدی را نشان نمی‌دهد.

به جز این موضوع هدررفت آب در شبکه انتقال هم وجود دارد که آب هدر رفته در این بخش هم به پای شهروندان نوشته می‌‌شود.

آمارها نشان می‌دهند حداقل 15 درصد آب شرب در شبکه توزیع هدر می‌رود و برخی منابع آن را تا 30 درصد هم ذکر کرده‌اند. اما همان 15 درصد با حساب سرانه 157 لیتر یعنی چیزی حدود 24 لیتر که می‌تواند سرانه مصرف خانگی را به زیر استانداردهای سازمان ملل برساند.

حقیقت بهترین راه حل است

با این حال این آمارهای کلی دردی را دوا نمی‌کنند و بیان آن‌ها هم موضوعی را حل نکرده و نخواهد کرد. شکی نیست سرانه مصرف آب در فصول گرم افزایش چشمگیری پیدا می‌کند، و این هشدارها هم در همین فصول پرمصرف وکم بارش صادر می‌شود. همین‌طور شکی نیست که آب شرب کالایی گران قیمت است که تهیه آن هزینه‌بر بوده و الگوی مصرف آن باید اصلاح شود. اما این‌که تمام مسئولیت را بر دوش شهروندان انداخته و بعد با عبارات و توصیفات ترساننده مانند بحران آب تلاش کنیم شهروندان را از مصرف آب بر حذر بداریم مشخصا راه حل ماجرا نیست. طرفین ماجرا یعنی متولیان و مصرف کنندگان آب و شهروندان هر کدام باید نقش خودشان را در این زمینه بر عهده بگیرند. وقتی شهروند ایرانی هر روز و در گرم‌ترین روزهای سال شاهد چمن‌کاری در فضای سبز شهری است و می‌بیند که نه تنها الگوی کاشت فضای سبز بومی نیست، بلکه آبیاری آن هم به شیوه پر مصرف انجام می‌شود، انگیزه‌اش را برای صرفه جویی از دست می‌دهد.

همین طور است انگیزه شهروندان در مقابله با آمارهای غلط و اغراق آمیز و پاسخگونبودن وزارت نیرو در قبال مدیریت غلط آب در چند دهه گذشته. در حقیقت ایجاد حس مالکیت و تعلق در شهروندان باعث می‌شود، آن‌ها در قبال وضعیت موجود احساس مسئولیت کنند و این حس به جز گفت وگو و بیان صادقانه حقایق پدید نمی‌اید.

از جمله این حقایق بیان نشده مصرف سنتی و بی بازده آب در بخش کشاورزی است که در حال تاراج منابع اب زیر زمینی کشور به بهانه خودکفایی در کشاورزی است. این اتفاق از قضا در مناطقی رخ می‌دهد، که بیشترین تنش آبی از آن‌ها گزارش شده است. اما این‌که از شهروندان بخواهیم آب را کمتر مصرف کنند، بی آن‌که برای اصلاح مصرف آب در بخش کشاورزی اقدامی بکنیم، به بی اعتمادی بیشتر ختم خواهد شد.
واقعیتی که باید صادقانه به مردم گفته شود، این است که بحران آب در بخش آب شرب واقعیت ندارد، اما آب شرب محصول گرانی است، که باید مصرف آن کاهش یابد و این کاهش مصرف برعهده متولیان آب و مردم است و نه فقط مردم.

همچنین باید راه‌کارها و لوزام رایج برای این کاهش مصرف در اختیار مردم گذاشته شود و آن‌وقت می‌توان چنین در خواستی از مردم داشت و قیمت آب را گران کرد و …

در غیر این صورت در بر همان پاشنه‌ای خواهد چرخید که در یک دهه گذشته چرخیده است

علی رنجبران 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا