مرگ فرانس کولت

وي تحصيلات ابتدايى را در زادگاهش فرا گرفت و سپس براي يافتن كار رهسپار پاريس شد. كولت در پاريس با يك روزنامه‏ نگار ازدواج كرد و در خانه براي مبارزه با بيكاري و آزمايش ذوق ادبي خود، قلم به دست گرفت. پس از چند ماه محصول كارش را كه شامل شرح ساده و بي‏پيرايه زندگي وي در دوران كودكي بود براي اظهار نظر به شوهرش داد اما همسرش كه جز خودش كسي را صاحب قريحه نمي‏دانست و تصور نمي‏كرد كه كولت داراي ذوق و استعداد زياد باشد، كتاب او را به دور افكند. كولت هم ديگر به نوشتن نپرداخت. ولي روزي اتفاقاً چشم شوهرش به كتاب او افتاد. صفحه اول را باز كرد و شروع به خواندن نمود ولي تا آن را تمام نكرد به زمين نگذاشت. پس از اين ماجرا، وي كولت را مجبور كرد كه براي روزنامه‏ اش داستان بنويسد.

كولت در مدت يك سال داستان‏هايى نگاشت كه شوهرش همگي را به نام خودش چاپ كرد. اين موضوع باعث اختلاف زيادي ميان آن دو گرديد و چون شوهر قبول نكرد كه كولْتْ مستقلاً داستاني بنگارد كارشان به متاركه انجاميد. كولت از آن پس به روزنامه‏نويسي پرداخت و شاه‏كارهاي بديعي چون ولگرد و انزواي پر احساسات به وجود آورد. وقتي كه اين دو اثر براي او موفقيت كسب نمودند ديگر قلم را رها نكرد و آثاري چون گندم در علفزار و ساده‏لوح آزاد را نگاشت. اين آثار چنان با ارزش بودند كه در سال 1949م، رياست آكادمي گُنكور را كه از مراكز مهم و وزنه‏هاي سنگين ادبيات فرانسه به شمار مي‏آيد به عهده گرفت. مادام كولْتْ هم‏چنين در هشتاد سالگي طي جشن بزرگي نشان لژيون دونور را كه تا آن زمان به هيچ زني داده نشده بود، دريافت كرد.

فرانس‏كولت سرانجام در سوم اوت 1954م در 81 سالگي درگذشت. زندگي كولت، هماره سوژه‏اي براي نوشتارهايش بود.تمامي‏آثار او، رمان‏ها، داستان‏هاي كوتاه و نمايش‏نامه‏ها، نقدهاي ادبي و وقايع‏نگاري‏ها، يادآور خاطرات شخصي او از تصاوير مردان و زنان، حيوانات و گل‏هايى هستند كه درگذار زندگي در ذهن او نشسته‏اند. صداي او، حالاتش و شيوه بياني كه براي تصويرسازي از مهر، خشم، هيجان، اندوه و شادي ارائه مي‏كند، همه جا و هميشه پاك و زيبا و دور از زشتي و گناه است، چنان كه گويى آن همه از ذهن فرشته‏اي معصوم تراوش كرده است.

با اين حال، آثار او از هر نوع رنگ مذهبي عاري بود و كولت بدون كمك از ايمان و اعتقادات مذهبي، به بيان واقعيت‏هاي دنياي زميني مي‏پرداخت و تا آخرين لحظه، بينش و كنجكاويش درباره زندگي سستي نيافت. عده‏ اي از منتقدين، مادام كولت را بزرگ‏ترين نويسنده زن دنيا مي‏دانند. هم‏چنين از هفتاد و پنج كتاب كولت، فيلم‏ هاي فراواني تهيه شده است.

 

منبع؛راسخون

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا