بازیافت، راه‌حل یا مسئله؟

برای پاسخ دادن به این سوال در نهایت هم بازمی‌گردیم به سوال ابتدای مطلب قبلی، چه بر سر زباله‌های می‌آید که نمی ریزیم؟. جواب این سوال در ایران هیچ است. اگر شما در یک شهر یا کشور با برنامه مدون مدیریت پسماند زندگی کنید زباله نریختن حتما راه‌حل متمدنانه‌تری است. چون مطمئن هستید که با این کار از میزان آلودگی و آسیب به میزان زیادی کم کرده‌اید. اما وقتی در کشور ما مقدمات مدیریت صحیح پسماند یعنی تفکیک انجام نمی‌شود، وزباله‌ها در بهترین مثل شهر تهران بخشی به صورت دستی و ماشینی تفکیک شده و بقیه دفن و دپو می‌شود آن وقت واقعا تنها تفاوت زباله ریختن و نریختن مثل این است که خانه‌تان را جارو نزنید یا بزنید و بعد گوشه فرش را بلند کنید و آشغال‌ها را بریزید زیر فرش. در این صورت آشغال‌های زیر فرش برای مدتی پنهان می‌مانندو در شما مشکل را به تعویق انداخته‌اید و حل نکرده‌اید. در واقع نریختن زباله در ایران به این معنی است که شما تنها آلودگی را از خودتان دور می‌کنید و اجازه می‌دهید زندگی انسان‌ها و یا دیگر موجودات در محیطی دورتر از تمدن شهریتان ونزدیک به محل دفن زباله‌ها به گند کشیده شود تا شهر در ظاهر تمییز بماند. تازه این تنها ظاهر مسئله است و در نهایت شیرابه‌های زباله، آلودگی‌هایش،پلاستیک‌ها و فلزات سنگین ناشی از زباله‌های الکترونیک به زندگی ما باز می‌گردند. آن‌ها با آلودن آب و خاک و به شکل آب و محصولات کشاورزی سر از زندگی و سفره ما در می‌آورند. ممکن است زباله‌های جنوب تهران و شیرابه‌هایش به زندگی تهرانی‌ها برنگردد، به جایش زباله‌های انباشته شده در جنگل‌های شمال و شیرابه‌هایش با آلودن آب،مثلا برنجتان را می‌آلاید. بنابراین از زباله گریزی نیست و راه‌حل مسئله زباله را باید در جای دیگری جست. تولید کمتر زباله

در حقیقت صنعت بازیافت چرخ دیگری است در مجموعه چرخ دنده‌های سیستم مصرفی و سرمایه‌داری که به مصرف کننده این آرامش کاذب را هدیه می‌دهد که هر هر قدر می‌خواهی و هر جوری مصرف کن و دور بریز ما بازیافتش می‌کنیم و تو ضرری نمی‌زنی

کمتر تولید کنیم،مسئله این است

شاید با خودتان فکر کنید که اگر یک سیستم صحیح مدیریت پسماند وجود داشته باشد، می‌توانید با خیال راحت هر چیزی را دور بریزید و خیالتان راحت باشد که به زندگیتان بر نمی‌گردد. البته مدیریت صحیح پسماند واقعا بخشی از مشکل را برطرف می‌کند نه همه‌اش را. در انتهای فرآیند امحاء زباله‌ها با بهترین شیوه‌های روز مقدار زیادی خاکستر و شیرابه باقی می‌ماند که هر چند از شکل مدیریت نشده ماجرا بسیار کمتر هستند، اما کماکان راهی برای خلاصی از دستشان نداریم. در حقیقت صنعت بازیافت چرخ دیگری است در مجموعه چرخ دنده‌های سیستم مصرفی و سرمایه‌داری که به مصرف کننده این آرامش کاذب را هدیه می‌دهد که هر هر قدر می‌خواهی و هر جوری مصرف کن و دور بریز ما بازیافتش می‌کنیم و تو ضرری نمی‌زنی. این تلقی و تلقین و دروغ محض است و سیستم مصرفی و  تولید زباله ضرر در هر صورت ضرر می‌زند. یک مثال بارزش در مورد دور ریز غذا است، وقتی که درچرخه سیستم مصرفی گم می‌شویم میزان زیادی غذا دور ریخته می‌شود که به طور متوسط در جهان حدود 30 درصد است. یعنی وقتی به دور ریختن عادت می‌کنیم دیگرفرق نمی‌کند چه چیزی را دور می‌ریزیم. اینجا است که بازیافت معنایش را از دست می‌دهد، شیری که به دلیل تاریخ مصرف محتاطانه دور ریخته می‌شود غیر قابل بازیافت است و آبی که صرف تولید آن شده از بین می‌رود. مسئله دیگر صنعت بسته‌بندی است؛ صنعتی که مسئول تولید مقدار زیادی زباله در جهان است. به دور و برتان نگاه کنید، بسته بندی‌های پر حجم و بی دلیل و حتی بدون خلاقیت بعد از باز شدن کجا می‌روند؟ شاید وقتش رسیده باشد به جای تکیه صرف بر بازیافت و زباله نریختن، به سیستمی اعتراض و برای تغییرش تلاش کنیم که برای حفظ رونقش مصرف را به هر بهانه‌ای ترویج می‌کند. از بسته‌بندی‌های حجیم نخریم، به جای اتکا به تاریخ مصرف خودمان فساد مواد غذایی را بررسی کنیم، از محصولات محلی بخریم که برای حملشان بسته‌بندی و صورت نگرفته و … اگر نه واضح است که سود سرمایه در مصرف بیشتر و در نتیجه دورریختن بیشتر است و  برای هر مسئله‌ای هم در ظاهر راه‌حلی در آستین دارد، اما در واقع تنها وقوع فاجعه و بیرون زدن آشغال‌ها از زیر فرش را را کمی بیشتر به تاخیر می‌اندازد. 

علی رنجبران

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا