شهر هوشمند شهردار هوشمند می‌خواهد

چنان که در خبرها خواندم فاجعه‌ ساختمان پلاسکو ساعت ۷:۵۸ روز پنج‌شنبه آغاز شده است. باز چنان که در خبرها آمده است شهردار تهران آقای دکتر قالیباف حوالی ساعت ۱۱:۰۰ با دو تن از مراجع عظام تقلید دیدار کرده و گزارش کار شهرداری تهران را به آنان ارائه داده است. نمی‌توان به قطع و یقین چیزی گفت اما با توجه به تصویری که در اذهان از سرعت عمل آقای شهردار موجود است، عجیب نیست که گمان کنیم او پس از ساعت ۸:۰۰ از تهران خارج شده است. حوالی ظهر خبر دادند که وی سفر به قم را نیمه‌کاره رها کرده و به تهران بازگشته است. نیمه‌کاره؟ در زمانی که شهر تهران گرفتار بحران است آقای شهردار سفر به قم را که در هر زمان می‌توانست انجام شود هنوز کار می‌بیند؟

اسنادی منتشر کرده‌اند دال بر این که شهرداری به واحدهای صنفی این ساختمان «اخطار» داده است. شهرداری‌ای که بدون اخطار و با سلاح سرد به جان وانتی و طواف و دست‌فروش می‌افتد و نه تنها مغازه‌های کاسبان خرد که پاساژ علاءالدین را پلمب می‌کند، در برابر ساختمان پلاسکو با کمال مهربانی تنها به اعلام چند اخطار اکتفا می‌کند.

این تبعیض در رفتار است؛ تبعیض بین خاطیان خرد و کلان و به وضوح بر اساس میزان دارایی و گردش مالی آنان. چندی پیش آقای شهردار که راهی برای گفت‌وگو با حریف سابق انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ یافته بود، ماجرای گورخواب‌ها را بهانه کرده بود تا بگوید این «اشرافی‌گرایی» است که پدیده‌ی گورخوابی را به وجود آورده. خوب است که آقای شهردار بی‌اعتنا به پرسش‌ها و نقدهای روزنامه‌نگاران یک بار هم که شده به خود زحمت بدهند و بگویند این تبعیض آشکار منتهی به فاجعه اگر مصداق زشتی از اشرافی‌گرایی نیست، چیست.

همان زمان که مردم ترسیده از عاقبت کار تلاش می‌کردند سوابق مالیشان را از ساختمان در حال سوختن پلاسکو نجات بدهند و آتش‌نشانان جان بر کف – به تمام معنا جان بر کف – می‌کوشیدند ساختمان را تخلیه کنند و مردم را نجات بدهند هواداران آقای شهردار در جامعه‌ی مجازی دست به کار شدند. محورهایی که آنان دنبال می‌کردند این‌ها بود:

–     به احترام قربانیان سکوت کنید.

–     ماجرا را سیاسی نکنید.

–     دولت پول شهرداری را نمی‌دهد تا تجهیزات آتش‌نشانی بخرد.

–     دولت با پول مردم به جای تجهیزات آتش‌نشانی ایرباس خریده است.

–     هر کس به شهرداری اعتراض می‌کند لاشخور یا مرده‌خور سیاسی است.

پاسخ‌های گروه‌های دیگر نیز قابل پیش‌بینی بود:

–     سکوت در برابر فاجعه نه احترام به جان‌باختگان که کمک به پامال کردن حقوق آنان است.

–     ماجرای آتش‌سوزی خیابان جمهوری هنوز به رد دیه نینجامیده است.

–     ماجرا را شهردار و شهرداری سیاسی کرده‌اند که از تمام وسایلشان بر ضد دولت و برای تبلیغات پیش‌رس ریاست جمهوری سود می‌برند.

–     بودجه‌ی فرهنگی شهرداری ۱۶۰۰ میلیارد تومان است که صرف مبارزه با دولت و ترساندن مردم از اینترنت می‌شود. بودجه‌ی مصوب آتش‌نشانی ۱۴۰ میلیارد تومان است که تنها ۲۵ میلیارد تومان آن پرداخت شده است.

–     خرید ایرباس بدون پرداخت پول و به صورت اجاره به شرط تملیک بوده است.

در برابر «لاشخور» و «مرده‌خور سیاسی» نیز مخالفان این تعبیرها کوشیدند مصداق‌هایی نشان بدهند که بگوید اتفاقا لاشخور سیاسی کسان دیگری هستند.

رحمت الله حافظی و محسن سرخو اعضای شورای شهر تهران نیز در رسانه‌های در دسترس به تندترین شکل شهرداری را در قبال این فاجعه مسئول دانستند و خواستار پی‌گیری جدی ماجرا شدند. از سوی دیگر قناعتی، اقبال شاکری، و چمران موضعی دیگر برگزیدند و به تلویح یا تصریح به حمایت خود از شهردار ادامه دادند.

از گزارش وضعیت عمومی که بگذرم، من به عنوان یک شهروند البته پرداختن به فرهنگ عمومی را از نان شب هم واجب‌تر می‌دانم، اما شخصا نمی‌پذیرم این کار را کسانی بکنند که سطح ادراکیشان از فرهنگ عمومی این باشد که یک زمینه‌ی تصویری (لم دادن با لپتاپ در کناره‌ی کاناپه) را یک بار به عنوان خطر استفاده می‌کنند تا مردم را از اینترنت بترسانند و یک بار به عنوان نماد آسایش تا مردم را ترغیب کنند از فروشگاه آنلاینشان خرید کنند. یا کسانی که شعار می‌سازند «گوشی هوشمند والدین هوشمند می‌خواهد» و تنها نماد هوشمندی والدین در طرح ضمیمه، کشیدن یک دایره‌ی قرمز کاملا بسته به دور فرزند است. یا در اوج مذاکرات هسته‌ای و در عین حمایت رهبری نظام، شهر را پر از بیلبوردهای ضد مذاکره کنند.

در ادامه حتی اگر عقلای مسلح به عقل جمعی حضور شهرداری در عرصه‌ی فرهنگ را بپذیرند خوب است خود توضیح بدهند که چرا گمان می‌کنند نیاز ریالی تهران به نصیحت‌های بیلبوردی و چیزهایی از این جنس  یازده و نیم برابر نیاز ما به آتش‌نشانی است. مگر نه این که کار فرهنگی کار نرم است و در بسیاری از موارد خرج اصلیش فکر است نه امکانات سخت‌افزاری؟

در نهایت، اگر شهرداری تهران روا می‌بیند که تلویحا از احتمال ناهوشمندی مردم شهر بیلبورد بسازد و نصیحتشان کند به حکم سوزنی از پی جوالدوزی بد نیست یک نفر هم به آقای شهردار بگوید شهر هوشمند شهردار هوشمند می‌خواهد. 

 

وبلاگ،کوروش علیانی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا