بالاخره چند یوز داریم؟

 سرتاسر شبکه‌های اجتماعی پر شده از آه و افسوس و فغان که این یکی را هم از دست دادیم و تمام شد. بیش از ۱۰ سال است که حفاظت می‌شوند، کلی سرمایه و وقت و خلاصه خیلی چیزهای دیگر، به باور عده‌ای این وسط ظاهراً از دست رفته و معلوم هم نیست که کجا رفته؟ حال پرسش اینجاست آیا همه این حرف و حدیث‌ها واقعیت دارد؟

بالاخره ۲ یا ۵ یا ۱۰ یا ۵۰ یوز؟

در طبیعت ایران زمین،این روزها دیگر دو دو تا چهار تا نمی‌شود، گاهی می‌شود همان دو تا، گاهی ۵، گاهی ۱۰ تا و گاهی هم ۵۰ تا می‌شود. هومن جوکار، مدیر پروژه ملی یوزپلنگ آسیایی روز چهارشنبه مورخ ۱۰ شهریور در نشست خبری خبرنگاران به نکته‌ای ظریف اشاره کرد. جوکار که اینروزها آماج حملات متعدد از جانب نقادان، رقباء و حتی دوستان بوده، بر این باور است که وضعیت یوزها صرفنظر از هر عدد، بحرانی است. این باور البته با نگاه‌های بدبینانه‌ای مانند «ما آخرین نسلی بودیم که می‌توانستیم نجاتش دهیم و بعد از ۱۵ سال تلاش و صرف میلیون‌ها دلار حتی نمی‌دانیم چند یوز داریم! چه کسی پاسخگو است؟» از بسیاری جهات فرق دارد.

جمعیت یوزها، ایده‌پردازی یا واقعیت؟ 

پروژه ملی حفاظت از یوز آسیایی که زیرنظر سازمان حفاظت محیط‌زیست فعالیت می‌کند، از سال ۲۰۰۲م. یعنی درست ۱۴ سال پیش، روشی خاص را برای پایش جمعیت شاخص‌ترین گونه جانوری کشور در پیش گرفت: استفاده از دوربین‌های تله‌ای. تصویربرداری از یوزها که به واسطه‌ی بینایی قوی­ حتی می­توانند طعمه خود را از بین یک گله و ضعیف­ترین‌ها انتخاب کنند؛ نه­ تنها مستلزم تجربه بلکه در عین حال صرف وقت کافی جهت نصب دوربین­های تله­ای در جایگاه مناسب است. رمز موفقیت این ابزار را هم باید در عملکرد آنی سنسورهای مادون قرمز و حساسیت آن‌ها جستجو کرد که باعث شده تا محققان و حتی مردم عادی شاهد ثبت تصاویری از حضور نادرترین­ها در محدوده­های جغرافیایی مختلف باشند.

اما آیا این روش، شیوه‌ای مناسب برای تخمین یا همان برآورد جمعیت است؟ تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که اتفاقاً اینطور نیست.

مهندس جوکار می‌گوید: «سال‌ها مطالعه به ما نشان داد که هر چه بیشتر تله می‌گذاریم، دقت کمتری هم در برآورد جمعیت نصیب ما می‌شود. این مساله حتی صرف تحقیقات ما هم نیست، در آفریقا محققی به نام سارا دورنت سال‌ها است که بر روی یوزهای آفریقایی الجزایر تحقیق می‌کند. این پژوهشگر ظرف ۳ ماه، ۴۰۰ دوربین در منطقه‌ای گذاشته که حضور یوز در آن به قطعیت ثابت شده و تصاویری معمولی از یوزها وجود دارد که بر حضور آن‌ها در منطقه مهر تایید می‌زند. اما نکته جالب اینجاست که خانم دور نت ظرف ۳ ماه هیچ تصویری را از یوز ثبت نکرده است. مشابه این اتفاق را کارشناسان حیات‌وحش میراث پارسیان نیز در منطقه توران گزارش کرده‌اند. کارشناسان این موسسه طی ۲ ماه، ۸۰ دوربین تله‌ای را در منطقه توران نصب کردند، پس از گذشت ۲ ماه عملاً چیزی بدست نیامد اما درست یک هفته بعد از جمع‌آوری دوربین‌ها یک یوز ماده به همراه ۴ توله در همان منطقه رویت شد. دلیل این امر هم جدای از مخفی‌کاری یوزهای ماده، این واقعیت مهم است که آثار برجا مانده از یوزها، مهم‌ترین فاکتور در جاگذاری دوربین‌های تله‌ای است اما اغلب ردها مربوط به یوز نر است، در حالی که یوز ماده جز در فصلی خاص به نرها نزدیک نمی‌شود و همین امر مهم‌ترین عامل است که باعث می‌شود تا عملاً کمتر یوز ماده‌ای توسط دوربین‌های تله‌ای شکار شود. مهمترین نتیجه‌ای که می‌توان از شرایط موجود گرفت، این است که دوربین‌های تله‌ای علیرغم تمامی کمک‌های مثبت‌شان در افزایش دانش ما نسبت به یوزها، روش ۱۰۰ درصد ایده‌آلی برای تخمین جمعیت نیستند بلکه صرفاً می‌توانند ایده دهنده باشند.»

روش جدید، امیدهای جدید

روش ردپای ژنتیکی امروز یکی از روش‌های محبوب تخمین جمعیت در سرتاسر دنیاست. درست همانطور که ۱۴ سال پیش نه‌تنها در ایران بلکه در کل دنیا، دوربین‌های تله‌ای مقام افتخاری را در گردآوری اطلاعاتی از جمله پراکندگی و فرض تخمین جمعیت بدست آوردند، امروز استخراج DNAاز مدفوع یا سایر آثار حیاتی است که می‌تواند روابط خویشاوندی را مشخص کند و با صراحت بگوید که هر یوز دقیقاً چه جایگاهی از نظر روابط خویشاوندی با سایرین دارد.

پروژه ملی حفاظت از یوز آسیایی در حال حاضر از یکی از اساتید مطرح مدیریت حیات‌وحش، جناب آقای دکتر حمیدرضا رضایی عضو هیئت علمی گروه محیط­زیست دانشگاه گرگان و از مشاوران سازمان محیط ­زیست که البته سابقه تحقیقات مشابه را هم بر روی قوچ ومیش های ایران داشته‌اند، دعوت به همکاری کرده است.

سوال اصلی: آیا تلاش‌های سازمان و چرخش‌ها پاسخگو بود؟

در دهه ۸۰ هجری شمسی، اطلاعات از وضعیت یوزها چه از نظر رفتاری و چه از نظر نحوه پراکنش در زیستگاه‌ها بشدت محدود بود. در آنزمان آنچه از یوزهای آسیایی گفته می‌شد، صرفاً منوط به خویشاوند نزدیک آن‌ها در آفریقا بود. اما مطالعات متعدد نشان می‌دهد که زیرگونه موسوم به یوز آسیایی (Acinonyxjubatusvenaticus)از بسیاری جهات نه‌تنها از نظر رفتاری بلکه حتی از نظر ظاهری هم تفاوت‌های ملموسی با یوز آفریقایی دارد.

یوزهای آسیایی نسبت به آفریقایی، کوچک‌تر و رنگ‌ پریده‌تر هستند، میزان خز (Fur)خیلی بیشتری هم روی بدن دارند که بخش اعظم آن در ناحیه پشت گردن و شکم دیده می‌شود. سر یوز آسیایی کوچک‌تر و گردن آن نیز بلندتر است. حتی تفاوت رنگ چشم آن‌ها نیز مشخص است. در مجموع یوز آسیایی در مقام مقایسه بیشتر شبیه گربه است در حالیکه یوز آفریقایی از جهاتی به پلنگ شباهت دارد. همه این تفاوت‌ها را که در نظر بگیرید، متوجه خواهید شد که چرا اساساً کسب دانش از وضعیت یوزهای آسیایی در حدود ۱۵ سال پیش یک ضرورت اساسی بوده که خوشبختانه بدان نیز پرداخته شده است. تغییر نگرش و کسب اطلاعات بیش‌تر بالطبع فعالیت‌های حفاظتی را هم در مسیر صحیح‌ قرار خواهند داد اما مساله اینجاست که در کل، یوزها به دلایل عدیده وضع مساعدی ندارند. 

ایجاد کریدورهای ارتباطی همچنان مهمترین اولویت برای یوزها

مهم‌ترین هدف پروژه ملی یوز آسیایی در حال حاضر، به سرانجام رساندن پروژه ایمن‌سازی جاده‌ها بالاخص در محور عباس‌آباد (جاده سمنان به مشهد) است. تاکنون ۶ یوز ماده در این جاده تلف شده‌اند که ۵ تای آن‌ها در دو نوبت و مورد آخر هم که یک مادر به همراه توله بوده، همین چند ماه پیش تلف شد. طبق آمارهای پلیس راهور اغلب رانندگان در این مسیر مراعات سرعت را نمی‌کنند، لذا پروژه تصمیم به فنس‌کشی گرفت. اما سوال مهم اینجا بود: دقیقاً چند کیلومتر از جاده و کجاها و چگونه می‌بایست ایمن‌سازی شود؟

تاکنون چند سری مطالعات در این محور انجام شده است و تیم‌های مشاور پروژه نه‌تنها بر اساس یک تحقیق جامع بر مبنای آزمون و خطا، طول مدنظر بلکه حتی دلایل فنی آن را هم به وزارت راه اعلام کرده و موافقت این وزارت‌خانه را نیز کسب کرده‌اند. این پروژه در برهه کنونی موافقت‌نامه‌های لازم را کسب کرده و صرفاً منتظر تعیین زمان کلنگ‌زنی هم از جانب سازمان محیط‌زیست و هم از جانب وزارت راه است. برای این منظور قرار است که ۳۲ زیرگذر این جاده بعنوان اولویت اول برای عبور یوزهای مهاجر ایمن‌سازی و بهسازی شوند و در عین حال ۱۲ کیلومتر از این جاده نیز فنس‌کشی شود. کل این مسیر حدود ۳۰ کیلومتر بوده و احتمالاً تا اواخر آبان سال جاری عملیات فاز یک آن به نتیجه خواهد رسید.

مشکل عدد و رقم را حداقل برای خودمان حل کنیم

شاید شما نیز اصطلاح«گرداب انقراض»را شنیده باشید. اصل مساله در مورد گونه‌های در معرض خطر انقراض این است که هر چقدر که یک جمعیت کوچک‌تر می‌شود، بیشتر هم در برابر تاثیرات ترکیبی تنوع جمعیتی، تغییرات زیست‌محیطی، کاهش تنوع‌ ژنتیکی و استرس‌های ناشی از درون‌آمیزی که باعث زادآوری کمتر و افزایش نرخ مرگ و میر می‌شوند؛ آسیب‌پذیر می‌شود لذا کاهش ابعاد جمعیت حتی می‌تواند تا این مرز پیش برود که جمعیت را کلاً به سمت انقراض ابدی سوق دهد. کارشناسان حیات‌وحش این گرایش جمعیت‌های کوچک به کاهش و در نهایت انقراض را به گرداب تشبیه کرده‌اند. انقراض برابر با واژه فراموشی ابدی است و گونه‌ای که منقرض می‌شود، برای همیشه از دست رفته است.

نجات گونه‌ای مانند یوزپلنگ از گرداب انقراض بیشتر شبیه معجزه است اما واقعیت این است که کارشناسان تاکنون تمام تلاش خود را برای دور کردن یوزهای آسیایی از این گرداب به کار برده‌اند اما باز هم تلاش‌های بیشتر و بیشتری لازم است. جمعیت یوزهای آسیایی در حالت خوش‌بینانه بیش از ۵۰ فرد برآورد شده که از این تعداد باید جمعیتی را هم تحت عنوان جمعیت زادآور در نظر گرفت که شاید آنهم در بهترین شرایط ۲۵ فرد یا حتی خیلی کمتر باشد. بدیهی است که کلیه تلاش‌ها برای حفاظت یوزهای آسیایی را نمی‌توان ساده‌انگارانه منفی تلقی کرد اما نمی‌توان منکر نقش سازنده آحاد جامعه برای حفاظت هر چه موثرتر از این زیرگونه ارزشمند هم شد. فعالیت‌های فرهنگ‌سازی سال‌های اخیر و افزایش توجهات بالاخص در میان نسل آینده نسبت به یوزهای آسیایی یک قدم بسیار بزرگ است که ما در ایران آن را برداشتیم در حالی که بسیاری از کشورهای همسایه که آن‌ها نیز زمانی زیستگاه یوز بودند، امروز به دلیل همین سهل‌انگاری‌ها یوز را برای همیشه از دست داده‌اند. امید است که با تلاش‌های امروز و با قدم‌هایی محکم‌تر از این میراث ارزشمند طبیعی به بهترین شکل ممکن حفاظت کنیم.

 

 

گزارش: فرناز حیدری

عکسها:نازنین کاظمی نوا

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا