کما، مرگ مغزی نیست

در این شرایط اگر جمجمه فرد را بردارند، در کاسه سر چیزی به نام مغز یا همان جسم گردویی شکل وجود ندارد. تنها سلول‌هایی که در بدن انسان قابل ترمیم نیستند، سلول‌های عصبی و به‌ویژه سلول‌های عصبی مغز هستند که قابل پیوند هم نیستند، اساسا پیوند مغز در دنیا انجام نمی‌شود؛ بنابراین نمی‌توان مغز از بین رفته را تعویض کرد و از سوی دیگر سلول‌های مغز قابلیت ترمیم هم ندارد. پس به‌هیچ‌عنوان قابل بازگشت نیست.

اما کما یعنی این‌که فرد در این وضع هیچ‌گونه ارتباط هوشیارانه‌ای با محیط اطراف خود ندارد؛ یعنی فرد در یک نوع خواب عمیق است. پس هر انسانی که بدون هیچ عملکردی روی تخت دراز کشیده است و از طریق دستگاه اکسیژن‌رسان تنفس می‌کند از نظر ظاهری شبیه مرگ‌ مغزی است؛ اما در مرگ مغزی، مغز منهدم می‌شود و این حالت غیرقابل‌بازگشت است. فرد مرگ مغزی فقط 14 روز به دستگاه جواب می‌دهد. در کما فعالیت سلول‌های مغزی عملکرد خود را از دست می‌دهد. آناتومی سلول‌ها کاملا طبیعی و ساختار آن سالم است. اگر جمجمه فردی که در کما قرار دارد برداشته شود مغز او سالم است، اما به دلیل شوکی که به او واردشده خون‌رسانی یک لحظه انجام‌نشده یا با افت شدید قند مواجه شده است؛ بنابراین عملکرد مغز به‌طور موقت از بین رفته است که این اختلال موقتی می‌تواند از یک روز تا 20 سال طول بکشد و امکان بازگشت بیمار به زندگی وجود دارد.

علل مرگ مغزی

علل مرگ مغزی و سن مرگ مغزی در افراد در سطح دنیا متفاوت است. شایع‌ترین علت مرگ مغزی در ایران ضربه به سر است و شایع‌ترین علت ضربه به سر نیز تصادفات رانندگی جاده‌ای است. به علت تصادفات جاده‌ای، آمار مرگ مغزی در ایران بالاست. درصد کمی از افراد نیز به علت سکته مغزی و علت‌های دیگر ازجمله سقوط از ارتفاع دچار مرگ مغزی می‌شوند. سیستم راهنمایی رانندگی و ایمنی جاده‌ها و ایمنی کار در کشور ما باید طوری باشد که اصلا مرگ مغزی نداشته باشیم. در ایران مرگ مغزی بیشتر در محدوده سنی 20 تا 40 سال است. چون اغلب جوانان به علت رعایت نکردن قوانین و مناسب نبودن ایمنی جاده‌ها با تصادف مواجه می‌شوند. در اروپا سن غالب مرگ مغزی 50 تا 70 سال است و علت شایع مرگ مغزی در کشورهای اروپایی سکته مغزی عنوان‌شده است. در این کشورها مردم قوانین و مقررات رانندگی را رعایت می‌کنند و در زمینه فرهنگ‌سازی کارهای زیادی انجام‌شده است.

از سوی دیگر جاده‌ها نیز ایمن و استاندارد است و به همین علت مرگ مغزی درنتیجه تصادفات جاده‌ای کمتر است. ما امیدواریم روزی در کشور به جایی برسیم که اصلا مرگ مغزی نداشته باشیم، اما اگر مرگ مغزی داشته باشیم باید در کنار آن سیستم اهدای عضو هم وجود داشته باشد. سیستم اهدای عضو در مشکلاتی که پیش‌ازاین اشاره شد هیچ دخالتی نداشته است. سیستم اهدای عضو از جایی وارد می‌شود که فردی در اثر مرگ مغزی فوت می‌کند و تلاش می‌کنیم با اهدای ارگان‌های فرد دچار مرگ مغزی، زندگی 8 نفر را از مرگ نجات دهیم.

مرگ مغزی به زبان ساده

وارد شدن ضربه به هریک از اعضای بدن موجب تورم این عضو می‌شود. در حقیقت در اثر وارد شدن ضربه، فشار داخل عضو آسیب‌دیده افزایش پیدا می‌کند و درنتیجه تورم ایجاد می‌شود. جمجمه سطح استخوانی دارد بنابراین اگر به جمجمه ضربه وارد شود به علت وجود سطح استخوانی امکان تورم در بخش بیرونی جمجمه وجود ندارد. درنتیجه فشار داخل جمجمه افزایش پیدا می‌کند. به‌عبارت‌دیگر اگر در داخل مغز اتفاقی روی دهد که به خونریزی منجر شود فضایی برای اتساع و تورم مغز در سطح خارجی آن وجود ندارد در این شرایط فشار داخل مغز افزایش پیداکرده و چهار رگ که از گردن وارد جمجمه می‌شوند و وظیفه خون‌رسانی به سلول‌های مغز را بر عهده‌دارند، تحت‌فشار قرار می‌گیرند. جدار رگ‌های خونی بسیار نازک است و درنتیجه زمانی که تحت‌فشار قرار می‌گیرند، بسته می‌شوند. به‌این‌ترتیب خون‌رسانی به مغز و ساقه مغز به‌طور کامل متوقف می‌شود. سلول‌های مغز و ساقه مغز به دلیل اختلال در خون‌رسانی می‌میرند و متلاشی می‌شوند.

در این شرایط سلول‌های متلاشی شده مانند یک ماده بی‌شکل شبیه ماست از شکاف‌ها یا شکستگی‌های جمجمه یا گوش و حلق خارج می‌شود و فرد دچار مرگ مغزی می‌شود. مرکز تنفس در ساقه مغز قرار دارد. زمانی که سلول‌های ساقه مغز تخریب می‌شود و از بین می‌رود تنفس قطع می‌شود. زمانی که تنفس قطع می‌شود باتری خودکاری که در قلب وجود دارد به‌طور خودکار برای بیمار ضربان ایجاد می‌کند. فعالیت این باتری خودکار مستلزم دریافت اکسیژن است؛ بنابراین باید اکسیژن‌رسانی انجام شود تا این باتری بتواند برای قلب ضربان ایجاد کند. زمانی که به هر علتی اکسیژن‌رسانی دچار اختلال شود این باتری می‌تواند برای مدت‌زمان حدود 6 تا 8 دقیقه بدون اکسیژن به فعالیت خود ادامه دهد. در حقیقت این باتری مانند یک خازن انرژی الکتریکی را در خود ذخیره می‌کند و برای این مدت‌زمان به ایجاد ضربان ادامه می‌دهد.

در ایران مرگ مغزی بیشتر در محدوده سنی 20 تا 40 سال است. چون اغلب جوانان به علت رعایت نکردن قوانین و مناسب نبودن ایمنی جاده‌ها با تصادف مواجه می‌شوند. در اروپا سن غالب مرگ مغزی 50 تا 70 سال است و علت شایع مرگ مغزی در کشورهای اروپایی سکته مغزی عنوان‌شده است.

فرض کنید فردی دچار حادثه و مرگ مغزی شده باشد. در این شرایط تنفس بیمار دچار اختلال می‌شود. این باتری خودکار 6 تا 8 دقیقه ضربان قلب را حفظ می‌کند. این در حالی است که مغز منهدم شده است. اگر در این فاصله زمانی اورژانس از راه برسد یا به هر طریقی تنفس مصنوعی برای بیمار برقرار شود اکسیژن به باتری قلب می‌رسد؛ بنابراین باتری فریب می‌خورد و همچنان به ضربان ادامه می‌دهد. فرد مرگ مغزی در این شرایط یک انسان مرده است که قلب او همچنان می‌تپد؛ بنابراین جریان خون در عروق بدن ادامه پیدا می‌کند و خون‌رسانی به اعضای داخلی بدن انجام می‌شود و اعضای بدن فاسد نخواهد شد. متأسفانه این شرایط نمی‌تواند مدت‌زمان طولانی ادامه داشته باشد. بافت مرده موادی ترشح می‌کند که وارد خون می‌شود و دیگر سلول‌ها را از بین می‌برد.

درنتیجه مغز مرده موادی ترشح می‌کند که فعالیت بیش از 900 ژن را تغییر می‌دهد. مغز فرمانده بدن است و زمانی که مغز متلاشی می‌شود به این معنی است که فرمانده بدن حضور ندارد و به همین دلیل در بدن بی‌نظمی ایجاد می‌شود. سطح هورمون‌ها در بدن افزایش یا کاهش پیدا می‌کند و فشارخون و ضربان قلب ناپایدار می‌شود. فرد مرگ مغزی حتی در بهترین شرایط حداکثر 14 روز زنده می‌ماند و با گذشت زمان کیفیت اعضای بدن به دلیل ترشح مواد سمی کاهش پیدا می‌کند و بهتر است هرچه زودتر ارگان‌ها را از بدن خارج کنیم تا بتوانیم از آن‌ها در درمان بیماران نیازمند پیوند استفاده کنیم. این یک موهبت الهی است که موجب می‌شود

افراد در فاصله بین مرگ مغزی تا مرگ یا ایست قلبی در این فرصت طلایی نجات‌بخش زندگی دیگران باشند. در حقیقت این از شگفتی‌های آفرینش و زیبایی‌های خلقت است که به افراد این فرصت داده می‌شود در زمان مرگ نجات‌بخش بیماران نیازمند پیوند اعضا باشند و به آن‌ها کمک کنند.

 

 

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا