آرایه های پارسی در مقبره فرزند شاه نعمت الله ولی

لحظه هایی در تاریخ وجود دارند که تمدن ها برای رسیدن به قلۀ افتخار و بزرگی لحظه شماری می کنند. این لحظه درتاریخ باستانی هند در سده های میانی روی داد و این اسلام بودکه با آمدنش به تاریخ هند بخش دیگری از تاریخ این کشور را رقم زد. امروزه نیمی از مسلمانان گیتی در شبه قارۀ هند زندگی می کنند. در حقیقت باید اذعان داشت که تاریخ هند با برخورد دو تمدن هند و تمدن اسلامی شکل گرفته است. در این میان سلطان محمود غزنوی شخصی است که در مرکز این رویداد قرار گرفته و نقش مهمی در انتقال دین اسلام و فرهنگ ایرانی به شبه قاره هند ایفا کرده است.

آرامگاه خلیل الله در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارا بودن تاق های با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.

سلطان محمود چندین بار به هند لشکر کشید، اگرچه هدف حمله های نخستین به داخل هند تسخیر آن نبود بلکه غارت ثروت های این سرزمین بود. ولی به هرحال رویدادی که انتظار می رفت به تقابلی بین دو تمدن منجر شود ؛ درواقع به یکی از بزرگترین هم آمیزیهای فرهنگی گیتی  تبدیل شد.

در این میان نقش و جایگاه صوفیاندر ترویج اسلام و فرهنگ ایرانی در هند بسیار مهم است است چرا که این صوفیان بودند که در ابتدا اسلام و مردم هند را به یک دیگر نزدیک کردند. در حقیقت از طریق راه صوفیان و دیدگاه آنان بود که پیروان اسلام و آیین هندو توانستند دیدگاه های مشترک خود را پیدا کنند.

بر اساس متون تاریخی و مستندات برخی از صوفیان از سدۀ دوازدهم میلادی شروع به مهاجرت به هند کردند، که از معروفترین آن ها می توان به  سلسله های چشتیه Chishtiyya) ) و سهروردیه Suhrawardiyya) ) اشاره کرد.

سلسلۀ چشتیه در اجمیر، پنجاب، دهلی و اوتارپرادش شروع به فعالیت کردند. سلسلۀ سهروردیه هم در سند و مولتان مستقر شده و این منطاق را برای زندگی و تبلیغ انتخاب کردند. از دیگر سلسله های صوفی در هند می توان به نقشبندی و قادری هم اشاره کرد. نخستین فرد ازسلسلۀ چشتیه که درسال 1165میلادی دراجمیر ساکن شد خواجه معین الدین حسن چشتی بود. یکی دیگر از صوفیان بسیار معروف خواجه نظام الدین اولیاء است که امیر خسرو دهلوی شاعر پارسی گوی هند از مریدان او بود. مهمترین شاگرد خواجه نظام الدین اولیاء،شیخ نصیر الدین محمود مشهور به چراغ دهلی بود(1355میلادی). دردوران خواجه نظام الدین اولیاء و نصیر الدین چراغ دهلی، سلسلۀ چشتیه تا منطقۀ بنگال در شرق هند هم گسترش یافته و باتلاشهای شیخ سراج الدین به شهر گلبرگه  یکی از قدیمی ترین شهر های شیعه نشین در جنوب هند رسید و ازطریق خواجه محمد بنده نوازگیسو دراز(1421میلادی/825 هجری) گسترش بیشتری یافت. البته باید این موضوع را نیز در نظر داشت که برخی دیگر ازعارفان چشتیه درگجرات ساکن شدند.عارفان سلسلۀ چشتیه از پذیرش هرگونه هدیه از سوی شاهان و فرمانروایان سرباز زدند و تنها نذرها و هدیه های مردم عادی را می پذیرفتند. برخی از صوفیان سلسلۀ چشتیه وقت خودشان را با کشاورزی سپری می کردند و گاهی وقتها هم شبیه راهبان بودایی و هندو با خورجینی بر دوش از خانه ای به خانۀ دیگر می رفتند.  در هرحال پس از گسترش این سلسله در بخش های گوناگونی از هند ؛ این صوفیان به زندگی زاهدانه پایان داده و حتی هدیه های شاهی را پذیرفتند. سلسلۀ چشتیه طی چند سده به عنوان قدرتمند ترین سلسلۀ صوفیان در هند پابرجا ماند.

دراین میان شاهان بهمنی هم ارج واحترام خاصی برای صوفیان قائل بودند.صوفی بزرگی چون خواجه محمد بنده نوازگیسو دراز دوران کودکی خود را در دژ دولت آباد که امروزه درشهر اورنگ آباد ایالت ماها راشترای هند قرار دارد سپری کرد. درآن زمان دولت آباد بخشی از قلمرو سلسلۀ تغلقیان هند بود. خواجه بنده نوازپس ازآن به دهلی رفت و 63 سال ازدوران زندگی خود را دردهلی سپری کرد. فیروز شاه بهمنی(1422-1397 میلادی) افرادی را به نزد او فرستاد و اورا دعوت کرد تا باقی عمررادرگلبرگه پایتخت بهمنی هاسپری کند. خواجه محمد بنده نوازگیسو درازهم  دعوت فیروزشاه بهمنی راپذیرفت. نکتۀ جالب این که ازروی تصادف خواجه بنده نواز و فیروزشاه بهمنی بیست و سه سال بعد و به فاصلۀ یک ماه از یکدیگرازدنیا رفتند. آمدن صوفیان ازدهلی به فلات دکن طی سده های چهاردهم وپانزدهم میلادی باعث ایجاد دگرگونی های سیاسی و مذهبی دراین ناحیه شد و پس ازآن بود که دیگر حملۀ خلجیها و تغلقیان به دکن توجیه اخلاقی نداشت. شاهان بهمنی و ازجمله فیروزشاه از این موقعیت نهایت استفاده راکردندEaton,2005:33-58))و با توجه به نقش و جایگاه خواجه بنده نواز،آرامگاه او،پسران و نوادگانش با شکوه خاصی درشهر گلبرگه ساخته شد. نقاشی های گل و بوته، نقش های هندسی وخوشنویسی های درون آرامگاه خواجه بنده نواز به خوبی نمایانگر نفوذ هنرایرانی در معماری بهمنی ها است.

احمد شاه ولی پادشاه دیگر بهمنی هم پایتخت را ازشهرگلبرگه به بیدرمنتقل کرد و ازصوفی بزرگ ایرانی شاه نعمت الله ولی دعوت کرد که پیش اوبرود و برای این کار دو نماینده را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد یکی از آنها شیخ حبیب الله جنیدی و دیگری میرشمس الدین قمی بودند. شاه نعمت الله ولی درپاسخ به دعوت احمد شاه بهمنی نامه ای با دست خط خود نوشت وکلاه سبزرنگ دوازده ترک دار خود را به همراه یکی ازشاگردانش به نام قطب الدین کرمانی نزد احمد شاه فرستاد که با تمام عزت واحترام توسط احمد شاه مورد پذیرش قرارگرفت. هرچند که شاه به این هم قانع نشد و بازهم دو نماینده را به نام های خواجه عماد الدین سمنانی و سیف الله را نزد شاه نعمت الله ولی فرستاد و این باردرخواست کرد که اگرشاه نعمت الله ولی نمی تواند به بیدر بیاید دست کم پسر خود را بفرستد، اما از آنجا که شاه نعمت الله ولی تنها یک پسربه نام خلیل الله داشت، نوۀ خود نورالله را به بیدر فرستاد. احمد شاه برای استقبال نزد نورالله رفت و محلی که از اواستقبال کرد را به منظوربزرگداشت پدربزرگ نورالله یعنی شاه نعمت الله،نعمت آباد نام نهاد. پس از درگذشت شاه نعمت الله درسال 1431 میلادی بود که فرزندش خلیل الله به همراه دوپسر دیگرش حبیب الله و محب الله به بیدررفتند. نورالله و حبیب الله با دختران احمدشاه زناشویی کردند و محب الله هم با نوۀ دختری احمدشاه ازدواج کرد. نوادگان پسری شاه نعمت الله نقش بسیار مهمی را درامور سیاسی بهمنی ها بازی کردند. آرامگاه خلیل الله موسوم به چوکندی است چوChau)) یعنی چهار وKhand)) هم یعنی طبقه ! بنابراین چو کندی یعنی ساختمان چهار طبقه. آرامگاه روی سکویی نسبتاً بلند قرار داشته و برای دسترسی به آن باید از چندین پله بالا رفت. به نظر می رسد این آرامگاه شباهت های زیادی با آرامگاه های برخی از شاهان بهمنی دارد. از سنگ سیاه برای ساخت برخی ازدیوارها استفاده شده و دیوارهای درونی بنا هم گچ کاری شده اند.

آرامگاه خلیل الله در بخش میانی بنا قرار دارد و مربع شکل است. روی تاق دروازۀ ورودی فردی به نام نادی علیNad-i-Ali)) به تاریخ 1086هجری/1675میلادی کتیبه ای دارد که نشانیست بر افزودن الحاقاتی چند بر بنا.  کتیبۀ زیبایی به خط ثلث در دروازۀ اصلی آرامگاه وجود دارد که به وسیلۀ خوشنویسی شیرازی به نام مغیث نوشته شده Mughith Shirazi)).این کتیبه به صورت برجسته روی سنگی سیاه است و با طرح های گیاهی تزیین شده است. دو بنای آرامگاهی کوچک هم کنار بنای اصلی واقع شده است که داری گورهایی از خاندان خلیل الله کرمانی هستند.

 بهمنی ها نسب خود را به ساسانیان می رساندند و به همین دلیل  درون سازه هایشان و به ویژه در ورودی یا درون آرامگاه ها نقشمایه ای تزیینی را به کاربرده اند که شکل های گوناگونی دارد. این نگاره درواقع همان تاج تزیینی شاهان ساسانی است. شرح چگونگی آگاهی بهمنی ها ازاین نقشمایۀ تزیینی دورۀ ساسانی دشواراست ولی این موضوع نباید تصادفی تلقی شود. شاید بتوان ادعا کرد که آگاهی از این نگارۀ تزیینی نزد بزرگ زادگان بهمنی ریشه داشته است. نقشمایه فوق با شکل های گوناگونی به نمایش درآمده ولی قالب اصلی دوبال بازاست که درون آن هلالی قراردارد .

 این نگاره ها روی ورودی یا درون آرامگاه شاهان بهمنی در هفت گمبذ که مجموعه ای ازآرامگاه های شاهان بهمنی همچون مجاهد شاه، داوود شاه، شمس الدین و غیاث الدین شاه و فیروز شاه بهمنی درگلبرگه هستند قرارگرفته اند. دربرخی نمونه های دیگر ازاین نگاره نقش هلال دیده نمی شود و تنها دوبال وجود دارد. درنمونۀ دیگری که درون آرامگاه خواجه محمد بنده نوازگیسو دراز است درون هلال نام الله ذکرشده و در آرامگاه خلیل الله کرمانی هم این نقشمایه چندین و چند باربه شکلهای گوناگون نمایش داده شده است.

درون یکی از اتاق های آرامگاه نیز دو کتیبۀ بسیار کم رنگ فارسی به چشم می خورد، به نظر می رسد بخش کناری کتیبه ها با گچ اندود شده وروی بخشی ازآن را پوشانده که این موضوع نشان دهنده تاخر زمانی اندود گچ به نسبت کتیبه فوق است.  یکی از این کتیبه ها چنین نوشته ای دارد:

شاه کرم بر من درویش

از لطف خویشتن بر من دلریش

بس بود این که سوختم یکبار

وقنا ربنا عذاب النار.

متن کتیبه دیگر موجود در این بنا نیز به شرح زیر است :

……………دارد ز الله طلب

دوجهان زحضرت شاه طلب

{ای}شیخ،نبوت و ولایت طلبی.

هرچند خوانش بخش ابتدایی به دلیل کم رنگ بودن بسیاردشوار است و برای بررسی بهتر آن می توان از تصویربرداری ماورا بنفش استفاده کرده و بخش های کم رنگ شده را بازخوانی کرد.

درهرحال موضوعی که باید بر آن تاکید کرد این است که  آرامگاه خلیل الله در میان شاهکارهای معماری بهمنی قرار می گیرد. شاهکاری که دارا بودن تاق های با شکوه، خوش نویسی های زیبا و درجه یک،  شکوه وزیباییش رادوچندان کرده است.

گزارش :  حمیدرضا سروری – کارشناس ارشد باستان شناسی هند

              احسان محمدحسینی – دانشجوی دکترای باستان شناسی

تصاویر: حمیدرضا سروری

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا