اینترنت در عصر پس از اسنودن

فیلم مستند شهروند چهار (Citizenfour) که در شب مراسم اسکار موفق به کسب جایزه بهترین فیلم مستند شد فیلم مهمی است که باید دیده شود.

داستان این فیلم به ماجرای افشاگری‌های ادوارد اسنودن کارمند سابق سازمان امنیت ملی آمریکا NSA اختصاص دارد. این فیلم که با استقبال عظیمی در بین منتقدان مواجه شده است را می‌توان از دو دیدگاه بررسی کرد. در نقش یک فیلم و یک اثر سینمایی و در نقش یک روایت ژورنالیستی.

فیلم ازنظر سینمایی و ساختار مستند فیلمی کم‌نظیر است. همین‌که علی‌رغم موضوع جنجال‌برانگیز خود نه‌تنها جوایز تخصصی را به خود اختصاص می‌دهد که جایزه اسکار را می‌رباید تأکیدی است بر ساختار روایت قدرتمند فیلم.

اما فیلم تنها درباره سینما و سینمای مستند نیست.

این فیلم را کارگردان آن سومین فیلم خود از سه‌گانه‌ای در رابطه با آمریکای پس از 11 سپتامبر می‌داند و البته در این مورد مستندساز خودش بخشی از داستان از روز اول بوده است و شاهد دست اولی بر رویدادهایی است که درنهایت به افشاگری‌های عظیم اسنودن منجر شد و از دید برخی ا فعالان عرصه اینترنت جهان را به دو دوران تقسیم کرد. دوران پیش و پس از اسنودن.

لورا پویترس (Laura Poitras) کارگردان این فیلم که اکنون در برلین سکونت دارد، در سال 2007 به دلیل بخش اول این مستند سه‌گانه به نام کشورم، کشورم، نامزد جایزه اسکار بهترین مستند شده بود.

زمانی که ادوارد اسنودن تصمیم به افشاگری گرفت به دلیل آنچه خود هراس از لو دادن اسناد طبقه‌بندی‌شده منطقی و عدم آشنایی با دنیای رسانه می‌نامید تصمیم گرفت به‌جای استفاده از بستری مانند ویکی لیکس (که در ماه‌های بعد بانی آن به یکی از حامیان اسنودن بدل شد) از طریق رسانه‌های حرفه‌ای اقدام کند. به همین دلیل در سال 2013 در قالب مجموعه‌ای از نامه‌های رمزگذاری شده با لورا پویترس و گلین گرین والد تماس گرفت و از آن‌ها خواست تا در هنگ‌کنگ به او ملحق شوند تا با او درباره اطلاعاتی که در اختیار دارد صحبت کند. اسنودن در این مکاتبات، نامه‌های خود را بانام Citizenfour امضا می‌کرد.

انتخاب اسنودن بر مبنای سابقه این افراد و همچنین اطلاعاتی بود که از NSA در اختیار داشت و بر مبنای آن می‌دانست که این نهاد امنیتی در رابطه با فعالیت‌های گزارشگری لورا پویترس نگرانی دارد.

بدین ترتیب از اولین ملاقات در اتاق هتلی در هنگ‌کنگ صورت گرفت و از همان زمان لورا شروع به ثبت داده‌ها و فیلم‌برداری از رویدادها و توضیحات اسنودن کرد.

مجموعه گزارشگری لورا و گلین به همراه گوین مک‌اسکیل و بارتون گلمن از شنودها و جاسوسی غیرقانونی NSA از شهروندان آمریکا و دیگر کشورها که به‌طور خاص در دو روزنامه گاردین و واشنگتن‌پست منتشر شد، سیاست داخلی و بین‌المللی آمریکا را تکان داد و البته برای این گزارشگران جایزه پولیتزر را به همراه آورد.

این فیلم روایتی دست‌اول از این رویداد است.

اما اهمیت فیلم Citizenfour فقط درباره مساله شنود نیست. نکته مهم دیگر این است که همان‌طوری که اینترنت به‌طور بنیادی زندگی ما را تغییر داد در سال‌های اخیر خود اینترنت به‌طور بنیادی تغییر کرده است.

زمانی بود که اینترنت امکان بالقوه فرصت مطالعه درباره هر موضوعی را به وجود می‌آورد. افراد می‌توانستند بدون نگرانی درباره موضوعات مختلف اطلاعات کسب کنند و وارد مباحثه‌های جدی شوند. اگر در زندگی واقعی نگرانی از وجهه اجتماعی، تبعات اظهارنظر و یا نقد و مخالفت می‌توانست هزینه‌های مختلفی به همراه داشته باشد و اگر افراد لازم بود برای ادامه روند زندگی روزمره خود نقاب‌های مختلفی به چهره بزنند و بخش‌هایی از چهره و هویت و ایده‌های واقعی خود را پنهان کنند، در اینترنت چنین نگرانی وجود نداشت. همین امر باعث رشد اینترنت می‌شد و – باوجود همه سو استفاده‌هایی که در این راه رخ می‌داد – فرصت رشد افراد را به وجود می‌آورد.

امروز چنان اینترنتی دیگر وجود ندارد. اینترنت امن خاطره‌ای قدیمی است و افشاگری‌های اسنودن آخرین امیدها به بقایای آن روزگار را بر باده داده است. به همین دلیل هم هست که بخش عمده‌ای از کاربران که مساله هویت و حریم شخصی برای آن‌ها مهم است سعی می‌کنند از اینترنت به بخش تاریک وب پناه ببرند. اگرچه آنجا هم دیگر امنیت وجود ندارد.

امروز بسیاری از شهروندان کشورهای پیشرفته زمانی که موضوعی را جستجوی می‌کنند باید محتاط باشند یا حداقل در پیش‌زمینه ذهنشان این ایده را داشته باشند که همه جستجوهای آن‌ها درجایی نگهداری می‌شود و کسانی به آن‌ها گوش می‌دهند. پس از حوادث بمب‌گذاری در بوستون خانواده‌ای یک‌باره موردحمله نیروهای واکنش سریع قرار گرفت. آن‌ها شگفت‌زده شاهد ورود این نیروها به منزلشان بودند. داستان ازاین‌قرار بود که پدر، مادر و فرزند خانواده به‌طور مستقل و برای پروژه‌های خودشان مواردی را آنلاین جستجو کرده بودند که می‌شد از آن‌ها برای تهیه نوعی بمب دست‌ساز استفاده کرد. مادر خانواده به دنبال خرید یک زودپز بود و پدر در حال جستجوی ابزار بازسازی خانه از جمله میخ.

سیستم آنالیز همزمان داده‌ها این جستجوها را نشان‌دار کرده و از کنار هم قرار گرفتن آن‌ها حدس زده بود آن‌ها در حال ساخت بمبی دیگر هستند.

بخش مهم این داستان در این است که انبوهی از اطلاعات و جستجوها به‌طور زنده موردبررسی قرار می‌گیرند و گاهی اوقات بدون آنکه روحتان خبردار باشد شما نشان گذرای می‌شوید. از آن به بعد در فرودگاه‌ها، خیابان‌ها و هر جای دیگری زیر نظر هستید. تراکنش‌های کارت‌های الکترونیکی با تراشه کارت مترویی که با آن کارت خریده‌اید زنجیرشده و رفت‌وآمد شما را تعیین می‌کند و موبایل شما می‌تواند هرلحظه موقعیت شما را گزارش کند.

شرکت‌های بزرگ مخابراتی مانند AT&T و موتورهای جستجو که قبلاً این داده‌ها را برای بازاریابی جمع می‌کردند اکنون تحت‌فشار آن‌ها را در اختیار نهادهای امنیتی آمریکا قرار داده‌اند.

این کار فریاد شرکت‌های بزرگ IT را درآورده است و سران برخی از بزرگ‌ترین آن‌ها ازجمله فیس بوک و گوگل در نامه‌ای به دولت اوباما به او به دلیل ادامه این روند اعتراض کرده‌اند.

البته این به معنی هراس از اینترنت نیست. اینترنت به‌طور غیرقابل مقایسه‌ای زندگی ما را تغییر داده است و هنوز هم در حال تغییر آن است. هرروز منابع اطلاعاتی جدید به آن افزوده می‌شود و مشارکت ما در دانش جهانی را ارتقا می‌دهد. هرروز می‌توان با کمک اینترنت هزاران نکته جدید یاد گرفت و قدرتمندتر شد اما درعین‌حال زمانی که با یک پدیده دینامیک مانند اینترنت سروکار داریم که به شکل غیرقابل‌باوری رشد و تکامل پیدا می‌کند، باید مراقب بود که چه اتفاق‌هایی در آن می‌افتد و باید خود را نسبت به موضوع آن به‌روز نگاه‌داریم. اینترنت امروز با اینترنت 15 سال پیش تفاوت دارد و فرصت‌های جدیدتر و نگرانی‌های بنیادی‌تری را برای کاربرانش به همراه می‌آورد.

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا