عطای تدریس در دانشگاه‌ها را به لقایش بخشیدم

اجرای مجدد وانیک، واکنش‌های متفاوت و غالبا مثبتی را برانگیخت تا در کارنامه این کارگردان شناخته شده، نمره قابل قبول دیگری در زمینه انتخاب و اجرای خوب ثبت شود. سلیمی که از کتاب‌خوانده‌های تئاتر و از چهره‌های شناخته شده این هنر است، سال‌ها قبل چنان که در گفت‌وگو خواهید خواند، عطای تدریس در دانشگاه را به لقای آن بخشید و از محیط‌های آکادمیک دل کند.  

چه شد که تدریس در دانشگاه‌ها را رها کردید؟

من در دوره‌ای 5ساله در دانشگاه اراک در حوزه تأتر آنچه را که مربوط به کارگردانی، بازیگری و تحلیل متون بود تدریس کردم و بعد از 5سال تدریس را رها کردم و عطایش را به لقایش بخشیدم. دیدم تحت هیچ شرایطی نمی‌توانم. مواردی را می‌دیدم که کنار آمدن با آنها با روحیه من سازگار نبود. از این رو بار و بندیل خود را برداشتم و بیرون زدم. بعد از آن دیگر کلاً به تدریس‌های خصوصی پرداختم و دیگر به حوزه دانشگاه برنگشتم. شما بروید سوابق مرا ببینید. طبق آماری که در سایت‌ها و جاهای مختلف وجود دارد من تا به امروز 11هزارساعت تدریس کرده‌ام ولی واقعیت در این است که آیا من باید فقط به آمار اتکا کنم و دلم خوش باشد که بله، این سوابق پر و پیمان را دارم؟ پس این موضوع را چه کار کنم که وقتی به مدیرگروه نامه می‌دهم که فلان پلاتو را در اختیار دانشجوها قرار بدهید که بروند تمرین کنند و او پاسخ می‌دهد، نه صلاح نیست دانشجویان دختر و پسر یک‌جا باشند.

در سال‌های تدریس و سال‌هایی که با دانشجویان کار می‌کنید، خارج از بهبود وضعیت بازی‌ها، آیا فکر می‌کنید به لحاظ سوادی قابل مقایسه با هم‌دوره‌های شما هستند؟

ببینید من در دانشگاه‌ها تدریس نمی‌کنم اما همان‌طور که گفتم تدریس را رها نکرده‌ام و با دانشجویان در ارتباطم.به عنوان استاد به چابهار، خوزستان، شمال، گلستان و … رفته‌ام و می‌روم و در  بسیاری از نقاط مختلف کشور حضور و کارآموز داشته‌ام. بر مبنای این حضورها اگر بخواهم قضاوت کنم سوای بچه‌هایی که اشتیاق و عرق شخصی دارند و می‌خوانند و کار می‌کنند، در بقیه روند رو به رشدی نمی‌بینم  و این نگران کننده است.این که  روند رو به جلو و اشتیاقی که باید از طرف بخش آموزشی دانشگاه و سخت‌گیری‌های لازمی که باید در حوزه دانشگاه وجود داشته باشد به دانشجویان تزریق نمی‌شود و طبیعی است که با همدوره‌های من قابل مقایسه نباشند. از روند گزینش دانشجو با مصاحبه و آزمون گرفته تا فارغ‌التحصیلی این دانشجو و رساله‌ای که از آن دفاع می‌کند، واقعا نیاز به آسیب شناسی دارد. اکثر رساله‌هایی که امروز دیده می‌شود کپی پیستی و  رو نویسی شده‌اند.

این به استادان نیز باز می‌گردد؟

قطعاً. من چه در این مصاحبه و چه در گفت‌وگوهای مختلفم در این سال‌ها همواره به این نکته پرداخته‌ام و همچنان نیز به آن می‌پردازم که دانش بالنده‌ای که باید در حوزه اساتید وجود داشته باشد و آن توانایی‌ها و تجاربی که باید چه در حوزه تئوری و چه عملی وجود داشته باشد، هر دوی اینها را اگر در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که من سخن به بیراهه و یا پرگویی در مورد این شرایط نگفته‌ام.

وضعیت پژوهش را در رشته تئاتر را در جامعه رصد می‌کنید؟

بدون شک نمی‌شود که با این مسئله بی‌ارتباط باشم، به‌طورکلی می‌توانم بگویم با تمام دقت نظر، هنوز می‌توانم بگویم که کار پژوهش حداقل در زمینه کار تخصصی خودمان یعنی تئاتر، خیلی سطحی است تا اینکه عمقی باشد، زمانی می‌توان گفت که کار پژوهش در رشته تئاتر عمقی است که پژوهشگر مدت زمان زیادی ، مطالعه و کاملاً بر حوزه تئاتر اشراف داشته باشد.

این به فقر منابع مکتوب نیز بر می‌گردد؟

صد در صد. ببینید ما اگر بخواهیم هر حوزه‌ای از رشته تئاتر را مورد بررسی قرار دهیم، یعنی حوزه‌های گوناگون آن نظیر حوزه کارگردانی، بازیگری و … را مورد بررسی قرار دهیم، کسی نمی‌تواند به طور مکتوب نشان دهد که چه دوره‌های مختلفی در تئاتر این مملکت، تجربه شده است، یک سند مکتوب که بتوان به آن رجوع کرد وجود ندارد تا ما با رجوع کردن به آن متوجه شویم چه دوره‌های مختلفی را تاریخ تئاتر این مملکت از سر گذرانده است. اسناد و مدارک مدونی وجود ندارد که ما به استناد آن، دوره‌های تاریخی دهه‌های گوناگون‌مان در زمینه تئاتر متوجه شویم. محققان و پژوهشگران ما  اگر بخواهند تئاترمان را در صد سال اخیر مورد بررسی قرار دهند و تأثیر فرنگ رفته ها یا از فرنگ برگشته‌ها، تأثیر تیپ‌های مختلف یعنی حضور انگلیسی‌ها در جنوب ایران ، حضور روس‌ها در شمال ایران و… را بر تئاترمان بررسی کنند، وجود ندارد. در حقیقت من می‌توانم صراحتاً بگویم که منابعی که بتوان کاملاً بر آن متمرکز شد، را نمی‌توانم معرفی کنم و منابعی که به آن اعتماد داشته باشم، وجود ندارد. اگر نوشته‌هایی هم وجود دارد، کپی‌هایی از نقل قول‌هایی است که هنرمندان قدیم و جدید، وجود دارد.

در چنین شرایطی استاد چه توصیه‌ای برای دست پیدا کردن دانشجویانش به منابع معتبر جز آنچه که خودش به لحاظ تجربی و مطالعاتی به آن رسیده است، می‌تواند داشته باشد؟

تقریباً در همه جای دنیا اگر بخواهند در یک حوزه پژوهشی کنند، می‌بینید که معمولاً تیمی وجود دارد که به سرپرستی کسی که  بر آن حوزه کاملاً اشراف دارد، کاری علمی را شکل می‌دهند و برای به سرانجام رسیدن آن زمان می‌گذارند. این تیم  و اعضای این تیم، به گروه‌های مختلف تقسیم می‌شوند و اماکن مختلفی نظیر کتابخانه‌های ملی، کتابخانه‌های شخصی، پژوهشگاه‌ها، مراکز اسناد و …. را رصد می‌کنند.. این کار بسیار بسیار دشوار و مهمی است. زمانی که صحبت از دایره المعارف اسکرین برز می‌کنیم، از یک اقیانوس وسیع حرف می‌زنیم. بی‌خود نیست که این دایره المعارف، در حوزه تئاتر، تحقیقات بسیار مفصلی دارد که در یک دوره دوستان ما دربارۀ نشریه‌های کوتاه، از آن برای تحلیل آثار نمایشی، سوفوکل، آشیل، چخوف و از نویسندگان عصر باستان تا عصر مدرن بهره گرفته‌اند، که بیش از صدو بیست خرده‌ای مجلد در این حوزه بود. اما ما در اینجا چه کارهای مشابهی کرده‌ایم؟ هیچ‌کار و کارهایی را که بوده نمی‌خواهم به لحاظ اخلاقی مثال بزنم. فرض کنید اینطور پژوهش ها این جور شکل می‌گیرند که پدید آورندگانشان یک سری چیزها را شتابزده و تند و تند رونویسی می‌کنند و بعد هم یک جلد گالینگور و یک طرح جلد برای رسیدن به یک سود هنگفت به آن اضافه می‌کنند که با عنوان معرفی شخص یا اشخاصی که در این کار دست دارند. اما وقتی به محتوای داخل آن مراجعه می‌کنید می‌بینید که ربط چندانی با موضوعات روی جلد ندارد.

جشنواره‌هایی نظیر جشنواره تئاتر شهر را برای هنر نمایش مفید می‌دانید؟

بنا به نتایجی که در طول سال‌ها به دست آمده، اگر نخواسته باشیم قضاوت تندروانه‌ای داشته باشیم، هر جشنواره در دنیا در بردارنده ایده‌های تازه و بسیطی است که باعث می‌شود هنرمندان یک حوزه، مثلا در همین حوزه نمایش و تئاتر  بی‌بهانه گرد هم ‌آیند تا تازه‌ها و داشته‌های خود را در رخدادهای نمایشی به نمایش بگذارند اما در جشنواره‌های خودمان،، متاسفانه کمتر شاهد حضور اکثریتی بچه‌هایی هستیم که باید از فواصل دور و نزدیک دور هم جمع ‌شوند تا از آثار هم دیدن کنند و به نقادی بپردازند. در این خصوص شاید بشود یک بحث گسترده‌ای داشت که از حوصله این گفتگو خارج است. گفتگویی پیرامون این موضوع که جشنواره‌ها چه نتایجی دارند و در عین حال می‌توانند چه آسیب‌هایی برسانند. فقط یک اشاره مختصر کنم. ببینید. در استان‌ها و مراکز شهرستان‌ها می‌بینیم که اکثر گروه‌های تئاتری در اکثر مواقع سال در خاموشی به سر می‌برند و فقط در دقیقه نود دور هم جمع می‌شوند تا کاری را به جشنواره برسانند و  به رقابت بپردازند. به هر حال گویا جشنواره‌ بهانه‌ای برای فعال شدن گروه‌ها در مقطع زمانی کوتاهی در شهرستان‌ها و استان‌ها شده است.

و سخن پایانی؟

یک بار دیگر هم با خود شما گفتگو کردم و به این موضوع اشاره کردم که در طول 65سال زندگی‌ام، طبق اسناد و مدارک 50سال یعنی نیم قرن را به تئاتر اختصاص داده‌ام یعنی خسته نشدم. من 50سال در هنر نمایش حضور داشته‌ام اما نه برای ارتزاق و سرمایه‌اندوزی از این هنر. کارگری کردم. نقاشی کردم. بنایی کردم.

گفت و گو : مهرداد نصرتی

No tags for this post.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا